آرشیو پرسش و پاسخ ها: سیاسی

جبهه بندیهاس سیاسی چقدر خوب است؟

جبهه بندی های گروه های مختلف در زمینه های سیاسی تا چقدر خوب است؟

طبق يک نظرسنتي و معروف، کليه احزاب و جمعيتهاي سياسي در تاريخ معاصر ايران به سه شاخه اصلي «که هر کدام به نوبة خود داراي شاخه‎هاي فرعي فراوان هستند» به شرح ذيل تقسيم مي‎شوند:
 ۱٫ احزاب چپ «سوسياليست و کمونيست» که گفته مي‎شود ريشه در قفقاز و روسيه داشته است.
 ۲٫ احزاب ناسيوناليست که گفته مي‎شود از غرب به طور مستقيم يا از عثماني و هند تأثر پذيرفته است.
 ۳٫ احزاب مذهبي «اسلامي» که گفته مي‎شود به طور عمده از تقابل روحانيت و سلطنت بعلاوه مواجهة سنت و تجدد پديد آمده و به تدريج هويت مشخص به خود گرفته است
 در هر حال به طور اجمالي اين جناح‎بندي‎ها را ذيلاً تشريح مي‎کنيم:
 الف) جناح راست؛ زير مجموعه‎هايي که منتسب به اين جناحند:
 ۱٫ راست سنتي «ارزشگرا»: جامعة روحانيت مبارز، جمعيت مؤتلفه، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعة اسلامي مهندسين، انصار حزب الله، جامعة زينب.
 ۲٫ راست ميانه‎رو: حزب اعتدال و توسعه، حزب چکاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي.
 ۳٫ راست مدرن: در اين گرايش مي‎توان از کارگزاران سازندگي به عنوان مهمترين نماد آن نام برد. هر چند برخی معتقدند اين حزب اصولاً در قالب چپ و راست مصطلح نمي‎گنجد و آنجا که احتمال برنده شدن يک جناح مطرح باشد به آن جناح مي‎پيوندد.
 ب) جناح چپ: زيرمجموعه‎هايي که منتسب به اين جناحند:
 ۱٫ چپ سنتي «ارزشگرا»: مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب اسلامي کار.
 ۲٫ چپ ميانه‎رو: حزب همبستگي ايران اسلامي.
 ۳٫ چپ مدرن «اصلاح‎طلب»: جبهة مشارکت ايران اسلامي، دفتر تحکيم وحدت.
 البته تعداد زير مجموعه‎هاي جناح‎هاي چپ و راست متعدد است ولي عمدة گروهها همين‎هايي است که ذکر آن گذشت در اين ميان عده‎اي هم به عنوان گروههاي مستقل وارد ميدان شده‎اند که گروه خدمتگزاران مستقل ايران اسلامي به سرپرستي محسن رضايي يکي از آنهاست ولي باز هم تکرار مي‎کنيم چه بسا که ذکر اين گروهها درقالب جناح چپ و راست؛ مورد انکار گروههاي فوق‎الذکر قرار بگيرد، اما ما اين تقسيم‎بندي را به خاطر نزديک بودن ديدگاههاي آنان با آنچه در غرب به عنوان چپ و راست مطرح است، بيان نموديم.
با اين توضيحات مناسب است در ادامة بحث جناحها، به چند نکتة اساسي بپردازيم:
 اول: مقام معظم رهبري در پائيز سال ۱۳۶۸، وقتي تنش‎هايي در مجلس سوم ايجاد شده بود صراحتاً اعلام کردند که «من هيچگونه دوئيتي نمي‎بينم.» منظور معظم له آن بود که دوگانگي و چند جناحي در کشور ما وجود ندارد بلکه آنچه وجود دارد اختلاف سليقه و عقيده است که امري طبيعي و قابل اعتناء است لذا در سالهاي بعد در يک سخنراني مهم صراحتاً به بحث خودي و غير خودي اشاره فرمودند منظور ايشان از اين جمله اين بود که آنهايي که اعتقادي به امام، انقلاب، ارزشها و اصول مصرح قانون اساسي ندارند، جزء بيگانگان و افراد غير خودي محسوب مي‎شوند و نبايد آنها را جزء دوستان محسوب کرد. ولي آنهايي که به موارد ياد شده پايبند و معتقدند خودي‎اند و مورد اعتماد. حال اگر اختلاف نظري ميان آنها وجود داشته باشد نه تنها خطرناک نيست بلکه چون جزء جبهة خودي‎ها مي‎باشند؛ امري مطلوب بوده و موجب رشد و ترقي کشور مي‎شود. متأسفانه در سالهاي اخير عدّه‎اي؛ جبهه‎گيري نامعقولي در مقابل اين ديدگاه رهبري گرفتند و بحث خودي و غير خودي را يک گفته ناصحيح و مردود دانستند، غافل از اينکه اين بحث ريشه در آيات و روايات دارد به طوري که حتي در زمان صدر اسلام نيز پيامبر بزرگوار اسلام و اهل‎بيت اين مسئله را مورد تأکيد قرار مي‎دادند. در حقيقت منظور رهبر بزرگوار ما به تقويت جبهة خودي‎ها که خيل عظيم عاشقان امام و انقلاب را شامل مي‎شود، مي‎باشد و در مقابل تأکيد ايشان اين است که مراقب جبهة غير خودي که الحمد لله در اقليت مي‎باشند، بايد بود.
 دوم: در داخل جبهة خودي‎ها اگر جناح‎بندي به منظور تبادل و تلاقي آراء و انديشه‎ها و نقد منصفانه همديگر صورت پذيرد، امري بسيار خوب و قابل تقدير است که موجب تقويت پايه‎هاي نظام و انقلاب خواهد شد ولي اگر اين جناح‎بندي‎ها باعث فراموش شدن مرز ميان حق و باطل و حزب الله و حزب شيطان شود، موجب آفت و زياني بزرگ خواهد شد که در دراز مدت اثرات بسيار نامطلوبي بر روند سياست‎هاي کلان نظام خواهد گذاشت.
 سوم: در منظري ديگر بايد گفت بر فرض که جناح‎بندي در کشور خود را امري پذيرفته شده تلقي نمائيم، در داخل جبهة خودي‎ها گاهي اوقات بر اثر برخي کم‎توجهي‎ها موضع‎گيريهايي را مي‎بينيم که برخي ارزشها بر اثر اين موضع‎گيريها مورد سؤال قرار مي‎گيرند، لذا بايد گفت در اين گونه موارد مي‎شود جناح‎ها را به دو گروه جناح ارزشي و جناح غير ارزشي تقسيم نمود.
در هر حال معتقديم که جناح‎بندي به آن صورت که در دنياي غرب مرسوم است؛ در کشور ما وجود ندارد ولي بر اساس بحث خودي و غير خودي، در جبهة خودي اختلاف نظر وتبادل آراء و نقد ديدگاهها وجود دارد که تا آنجائي که موجب هتک حرمت ارزشهاي اصولي انقلاب نشود، امري مطلوب و مبارک مي‎باشد والا جز آفت و شر چيز ديگري نخواهد بود.
 http://shiegoo.ir/
 
سلام جبهه بندی های گروه های مختلف در زمینه های سیاسی تا چقدر خوب است؟
 طبق يک نظرسنتي و معروف، کليه احزاب و جمعيتهاي سياسي در تاريخ معاصر ايران به سه شاخه اصلي «که هر کدام به نوبة خود داراي شاخه‎هاي فرعي فراوان هستند» به شرح ذيل تقسيم مي‎شوند:
 ۱٫ احزاب چپ «سوسياليست و کمونيست» که گفته مي‎شود ريشه در قفقاز و روسيه داشته است.
 ۲٫ احزاب ناسيوناليست که گفته مي‎شود از غرب به طور مستقيم يا از عثماني و هند تأثر پذيرفته است.
 ۳٫ احزاب مذهبي «اسلامي» که گفته مي‎شود به طور عمده از تقابل روحانيت و سلطنت بعلاوه مواجهة سنت و تجدد پديد آمده و به تدريج هويت مشخص به خود گرفته است
 در هر حال به طور اجمالي اين جناح‎بندي‎ها را ذيلاً تشريح مي‎کنيم:
 الف) جناح راست؛ زير مجموعه‎هايي که منتسب به اين جناحند:
 ۱٫ راست سنتي «ارزشگرا»: جامعة روحانيت مبارز، جمعيت مؤتلفه، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعة اسلامي مهندسين، انصار حزب الله، جامعة زينب.
 ۲٫ راست ميانه‎رو: حزب اعتدال و توسعه، حزب چکاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي.
 ۳٫ راست مدرن: در اين گرايش مي‎توان از کارگزاران سازندگي به عنوان مهمترين نماد آن نام برد. هر چند برخی معتقدند اين حزب اصولاً در قالب چپ و راست مصطلح نمي‎گنجد و آنجا که احتمال برنده شدن يک جناح مطرح باشد به آن جناح مي‎پيوندد.
 ب) جناح چپ: زيرمجموعه‎هايي که منتسب به اين جناحند:
 ۱٫ چپ سنتي «ارزشگرا»: مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، حزب اسلامي کار.
 ۲٫ چپ ميانه‎رو: حزب همبستگي ايران اسلامي.
 ۳٫ چپ مدرن «اصلاح‎طلب»: جبهة مشارکت ايران اسلامي، دفتر تحکيم وحدت.
 البته تعداد زير مجموعه‎هاي جناح‎هاي چپ و راست متعدد است ولي عمدة گروهها همين‎هايي است که ذکر آن گذشت در اين ميان عده‎اي هم به عنوان گروههاي مستقل وارد ميدان شده‎اند که گروه خدمتگزاران مستقل ايران اسلامي به سرپرستي محسن رضايي يکي از آنهاست ولي باز هم تکرار مي‎کنيم چه بسا که ذکر اين گروهها درقالب جناح چپ و راست؛ مورد انکار گروههاي فوق‎الذکر قرار بگيرد، اما ما اين تقسيم‎بندي را به خاطر نزديک بودن ديدگاههاي آنان با آنچه در غرب به عنوان چپ و راست مطرح است، بيان نموديم.
با اين توضيحات مناسب است در ادامة بحث جناحها، به چند نکتة اساسي بپردازيم:
اول: مقام معظم رهبري در پائيز سال ۱۳۶۸، وقتي تنش‎هايي در مجلس سوم ايجاد شده بود صراحتاً اعلام کردند که «من هيچگونه دوئيتي نمي‎بينم.» منظور معظم له آن بود که دوگانگي و چند جناحي در کشور ما وجود ندارد بلکه آنچه وجود دارد اختلاف سليقه و عقيده است که امري طبيعي و قابل اعتناء است لذا در سالهاي بعد در يک سخنراني مهم صراحتاً به بحث خودي و غير خودي اشاره فرمودند منظور ايشان از اين جمله اين بود که آنهايي که اعتقادي به امام، انقلاب، ارزشها و اصول مصرح قانون اساسي ندارند، جزء بيگانگان و افراد غير خودي محسوب مي‎شوند و نبايد آنها را جزء دوستان محسوب کرد. ولي آنهايي که به موارد ياد شده پايبند و معتقدند خودي‎اند و مورد اعتماد. حال اگر اختلاف نظري ميان آنها وجود داشته باشد نه تنها خطرناک نيست بلکه چون جزء جبهة خودي‎ها مي‎باشند؛ امري مطلوب بوده و موجب رشد و ترقي کشور مي‎شود. متأسفانه در سالهاي اخير عدّه‎اي؛ جبهه‎گيري نامعقولي در مقابل اين ديدگاه رهبري گرفتند و بحث خودي و غير خودي را يک گفته ناصحيح و مردود دانستند، غافل از اينکه اين بحث ريشه در آيات و روايات دارد به طوري که حتي در زمان صدر اسلام نيز پيامبر بزرگوار اسلام و اهل‎بيت اين مسئله را مورد تأکيد قرار مي‎دادند. در حقيقت منظور رهبر بزرگوار ما به تقويت جبهة خودي‎ها که خيل عظيم عاشقان امام و انقلاب را شامل مي‎شود، مي‎باشد و در مقابل تأکيد ايشان اين است که مراقب جبهة غير خودي که الحمد لله در اقليت مي‎باشند، بايد بود.
دوم: در داخل جبهة خودي‎ها اگر جناح‎بندي به منظور تبادل و تلاقي آراء و انديشه‎ها و نقد منصفانه همديگر صورت پذيرد، امري بسيار خوب و قابل تقدير است که موجب تقويت پايه‎هاي نظام و انقلاب خواهد شد ولي اگر اين جناح‎بندي‎ها باعث فراموش شدن مرز ميان حق و باطل و حزب الله و حزب شيطان شود، موجب آفت و زياني بزرگ خواهد شد که در دراز مدت اثرات بسيار نامطلوبي بر روند سياست‎هاي کلان نظام خواهد گذاشت.
سوم: در منظري ديگر بايد گفت بر فرض که جناح‎بندي در کشور خود را امري پذيرفته شده تلقي نمائيم، در داخل جبهة خودي‎ها گاهي اوقات بر اثر برخي کم‎توجهي‎ها موضع‎گيريهايي را مي‎بينيم که برخي ارزشها بر اثر اين موضع‎گيريها مورد سؤال قرار مي‎گيرند، لذا بايد گفت در اين گونه موارد مي‎شود جناح‎ها را به دو گروه جناح ارزشي و جناح غير ارزشي تقسيم نمود.
در هر حال معتقديم که جناح‎بندي به آن صورت که در دنياي غرب مرسوم است؛ در کشور ما وجود ندارد ولي بر اساس بحث خودي و غير خودي، در جبهة خودي اختلاف نظر وتبادل آراء و نقد ديدگاهها وجود دارد که تا آنجائي که موجب هتک حرمت ارزشهاي اصولي انقلاب نشود، امري مطلوب و مبارک مي‎باشد والا جز آفت و شر چيز ديگري نخواهد بود.
http://shiegoo.ir/