آرشیو پرسش و پاسخ ها: اقوام و ملیت‌ها

وحدت شیعه و سنی

آیا در مورد وحدت شیعه و سنی روایتی از معصوم(ع) و سخنی از علمای قدیم شیعه وجود دارد؟

دعوت مسلمانان به اتحاد و اُخوّت, در آيات متعددي مورد تأكيد قرار گرفته است كه به برخي از آن ها, همراه با توضيح مختصر, اشاره مي‏كنيم.
آيه اعتصام به حبل الله
«و اعتصَموا بِحَبل الله جَميعاً ولاتَفرّقوا واذكُروا نِعمت الله عَليكم إِذ كُنتم أَعداءً فَألَّفَ بَين قُلوبكم فَأَصبحتم بِنعمته إِخواناً و كُنتم عَلي شَفا حُفرة مِن النّار فَأَنقذكم مِنها كَذالك يُبيّن اللهُ لَكم اياته لَعلّكم تَهتدون»؛ آل عمران / 103 [همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود يادكنيد؛ آن گاه كه دشمنان يك ديگر بوديد, پس ميان دل هاي شما اُلفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه, خداوند, نشانه هاي خود را براي شما روشن مي‏كند؛ باشد كه شما هدايت يابيد.]
مراد از برادري در اين آيه, برادري ايماني است. مسلمانان با يكديگر برادرند؛ چون هر يك از آنان همان چيزي را قصد و طلب مي‏كند كه ديگري در پي آن است.
امير مؤمنان (ع) در نامه‏اي به مالك اشتر, او را به رفتار رحيمانه با زير دستان سفارش كرده و برادري ديني و ايماني و ي را با مسلمانان مطرح ساخته است «... فَإِنّهم صِنفان إِما أَخ لَك فيِ الدِّين...» (نهج البلاغه, نامه 53, بند9)؛[مردم و رعيّت دو صنفند يا برادر ديني تو هستند... .]
اعتصام به حبل الهي, راه را براي صعودي جمعي فراهم مي‏آورد و پيامبر (ص) كه به تنهايي مي‏تواند تا «... قاب قوَسيَن أَو أدني» (سوره نجم, آيه 9) پرواز كند, مأمور مي‏شود كه امّتي را در اين پرواز مدد رساند تا ديگران نيز پر و بال بگشايند و مجموعه‏اي متشكّل از امّت و امام,هماهنگ و منسجم را ه قرب حق را در پيش گيرند «وَاخَفضَ جَناحك لِمن اتَّبعك من المؤمنين ›› شعراء / 215
پس, سير الي الله صعود است و صعود وسيله مي‏طلبد «يا أَيّهُا الذَيِن آمنوا اتَّقوا الله وابتَغوا إِليه الوَسيلة وَجاهِدوا في سَبيله لَعلّكم تُفلحون» مائده / 35 و وسيله همان «حبل الله» يعني «دين» است.
اعتصام جمعي و اتحاد و هماهنگي و انسجام بر محوريت حبل الاهي, موجب مي‏شود همگان در برداشتن بار سنگين مسوؤليت با نشاطي فزاينده مشاركت داشته باشند و بر اساس «فَإِنّ يدالله مَع الجماعة» (نهج البلاغه. خطبه 127)با قدرتي افزون تر, رسالت الاهي خويش را به انجام برسانند.
آيه ورود همگان در سِلْم
«يا اَيُها الذَينِ امنوا ادخُلوا فِي السِّلم كافّة وَلا تتَّبِعوا خُطوات الشَيطان إِنّه لَكم عَدوّ مبُين» بقره / 208 [اي اهل ايمان! همگان در سِلْم درآييد و گام هاي شيطان را دنبال مكنيد كه او براي شما دشمني آشكار است.]
واژة «سِلْم» مقابل حرب و به معناي صلح و سازش است و كلمه «كافّه» از ماده «كفّ» به معناي مانع شدن از فعليت و ظهور چيزي است و بر جماعت اطلاق مي‏شود.
از ابن عباس نقل شده 
اين آيه در شأن «عبدالله بن سلام يهودي» و اصحابش نازل شده است؛ آنان وقتي اسلام آوردند, با مسلمانان بر سر پاره‏اي از مسائل مانند تعظيم روز شنبه, كراهت گوشت و شير شتر , اختلاف كردند؛ آن گاه از پيامبر اكرم خواستند كه تورات را بياورد و به آن عمل كند. خداوند اين آيه را نازل كرد و همگان را به صلح و زندگي مسالمت آميز دعوت كرد. در برخي از تقاسير آمده است كه از پيامبر اكرم (ص) اجاز خواستند تا تورات را در نمازهايشان بخوانند؛ آنگاه ‏اين آيه نازل شد و آنان را از پيروي شيطان نهي كرد. (اسباب النزول واحدي,/68)
خداي سبحان در اين آيه مؤمنان را مورد خطاب قرار داده, همگان را به صلح و اتحاد و زندگي مسالمت آميز, دعوت كرده است.
ذات اقدس اله مي‏فرمايد اي مؤمنان! همگي با هم وارد قلعة محكم سازش و وحدت شويد؛ چون صلح و اتحاد, به منزله دژ محكم و حِصْن حَصيني است كه انسان را از هر حادثه‏اي حفظ مي‏كند؛ مانند كلمة «لا إله إلّا الله» و ولايت علي بن ابي طالب (ع) كه روايات از آن ها به نام قلعه محكم الاهي ياد كرده است؛ چون مايه حفظ و صيانت از عذاب الاهي مي‏شوند.
بنابراين, منظور از «سِلْم» در اين آيه, صلح و سازش و اتحاد و برادري در حوزه اسلامي‏ ميان مسلمانان و مؤمنان است؛ نه دعوت به اسلام. پس, اين آيه, خطاب به مؤمنان است و آنان را در محدودة داخلي ايمان و اسلام, به انقياد و اتحاد همگاني دعوت و از تفرقه نهي مي‏كند.
آري, اگر خطاب به عموم مردم بود, مانند «يا أَيُها الناس كُلوا مِمّا فِي الأرض حَلالاً طَيّباً ولاتَتّبعوا خُطوات الشَيطان...» بقره / 168 يا نظير سوره نصر بود «وَرأَيت الناسَ يَدخلون في دين الله اَفواجاً» نصر/2 كه كلمه «ناس» دارد, ممكن بود كه «سِلم» بر اصل اسلام منطبق شود؛ چنان كه برخي از مفسّران اهل تسنن, (الجامع لأحكام القرآن, 2/ 23ـ24) اين گونه معنا كرده اند.
«اُدخلوا» فعل امر است و بر وجوب دلالت دارد و چون كلمه «كافّة» در «...ادْخلوا في السِّلم كافّة» به معناي جميع و همگي است، معلوم مي‏شود كه حكم وجوب به اتحاد و برادري, ويژه فرد يا افراد غير معيّن نيست تا مانند واجب كفايي باشد و با انجام دادن يكي, از ديگران ساقط شود.
همچنين و اجب بودن اتحاد بر خصوص «مجموع من حيث المجموع» بار نشده است تا آن كه افراد به تنهايي تكليفي نداشته باشند؛ بلكه چون هر فردي , هم حيثيّت فردي دارد و هم حيثيت اجتماعي, حكم آيه به تك تك افراد اختصاص دارد؛ منتها با عنايت به حيثيّت اجتماعي آنان.
آيه اُخوّت ايماني
«إِنّما المؤُمنون اِخوة فَأَصلِحوا بَين أَخوَيكم و اَتقوا الله لَعلّكم تُرحمون» حجرات / 10 [در حقيقت, مومنان باهم برادرند. پس, بين برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد؛ اميد كه مورد رحمت قرار گيريد.
اين آيه, مؤمنان را به اخوّت و برادري دعوت كرده است و از هر گونه تفرقه باز مي‏دارد تا بر اساس «.. أشدّاءُ علي الكفاّر رُحماء بينهم...»فتح/29 به خوبي و مهرباني در زير سايه اسلام, زندگي مسالمت آميزي داشته باشند.
بنابراين, بايد كسي را كه در دايرة حوزه اسلام به داعية مؤمن بودن خود, به جان مردم مي‏افتد و ايجاد اختلاف مي‏كند, از اين كار بازداشت و آن اختلاف را حلّ كرد؛ چنان كه قرآن مي‏فرمايد اگر دو گروه از مؤمنان , بر اثر برداشت هاي گوناگون يا تشخيص باطل, با هم به مبارزه بر خواستند, نخست بايد از راه موعظه و نصيحت بين آنان را اصلاح كنيد و اگر اصلاح نشدند و گروهي بر گروه ديگر ستم روا داشتند, بايد طايفه و گروهي ياغي و ستمگر را با مبارزه بر سر جايشان بنشانيد تابه قانون الاهي تَن دهند؛ اگر آنان تابع قانون الاهي شدند, به وسيلة عدل, ميانشان اصلاح كنيد و عادل باشيد و نه صلح طلب؛ چون صلح و سازش در اين جا محمود وممدوح نيست؛ يعني حقّ ستمديده را از ستمگر بگيريد و به او بدهيد؛ نه آن كه ستمديده را وادار كنيد كه از حقّش بگذرد؛ زيرا اين كار, گرچه صلح و سازش ايجاد مي‏كند, ولي از عدل و عدالت فاصله دارد »وإِن طائِفتان مِن المُؤمنين اقتَتَلوا فَأَصلِحوا بَينَهما فَإِن بَغت إِحديهما علي الأُخري فَقاتِلوا الَّتي تَبغي حتّي تَفئَ إِلي أَمر الله فَإِن فائت فَأَصلِحوا بَينهما بِالعَدل وأَقسطوا إِنّ الله يُحبّ المُقسطين» حجرات / 9.
اميرمؤمنان (ع) به اخوت ايماني تصريح كرده, مي‏فرمايد «إِنّما أَنتم إِخوان عَلي دين الله ما فَرّق بَينكم إِلّا خُبث السَرائر و سوء الضَمائر»؛ [شما بر اساس دين خدا با هم برادريد؛ چيزي جز دشمني درون و بدي نيّت, شما را از هم پراكنده نكرده است.] (نهج البلاغه, خطبه113, بند6)
برادري, نخستين شعار پيامبر (ص)
نخستين شعار رسول اكرم (ص) هنگام ورود به مدينه و پيش از ساختن مسجد و پرداختن به امور عمراني, دربارة اُخوت و برادري ديني بود . آن حضرت (ص) مسلمانان را دو به دو در راه خدا برادر يك ديگر كرد «اخي النبيّ(ص) بين أصحابه من المُهاجرين و الأَنصار أَخوين أخوين» (بحار, 38, /336) و با ايجاد عقد اخوت مين مسلمانان و بين خود و حضرت اميرالمؤمنين (ع) و نيز ميان دو قبيله «اُوس» و «خزرج», اتحاد و هماهنگي را تحقق بخشيد.
شعار وحدت, هم در آغاز تأسيس حكومت اسلام مطرح شد و هم هنگام استحكام حكومت اسلامي‏در مدينه و هم پس از فتح مكه و تفوّق مسلمانان بر شبه جزيره عربستان؛ چنان كه پيامبر اكرم (ص) در حجّه الوادع از حفظ وحدت, سخن به ميان آورد و فرمود «المُسلمون إِخوة َتتكافي دِمائهم يَسعي بِذَمّتهم أَدناهم وَهم يَد عَلي مَن سِواهم»؛ (بحار, 67,/ 242) [مسلمانان با هم برادرند و خون هايشان همسان يك ديگر است و خون هيچ كس ارزشمندتر از خون ديگري نيست.]
همان طور كه برادران نسبي, پدر نسبي دارند, برادران ايماني نيز پدر ايماني خواهند داشت كه همان رسول خدا و اميرمؤمنان (ع) است. بر همين اساس, پيامبر خود و حضرت علي (ع) را دو پدر امت اسلامي‏معرفي كرد «أَنا وَ عَليّ أبوا هذه الأُمة» (همان 16/95)