آرشیو پرسش و پاسخ ها: عدالت

خطای والدین و تاوان فرزندان

چرا گاهی پدر ومادر در زندگی کارهای ‏بدی را انجام‏ می‏دهند، ولی خودشان سزای عملشان را نمی‏بینند، بلکه باید تاوان کارهای بدآنان را فرزندان بدهند و به بلاها و مصیبت‏هایی گرفتار شوند؟
نظام هستی به گونه‏ای خلق شده که هر عملی ـ اعم از خیر یا شر ـدر مرحله اول قطعاً در فرد انجام دهنده آن، اثر خواهد گذاشت. چنین نیست که بین عمل و رفتار آدمی با آثار وضعی آن در روح مرتکب شونده ملازمه‏ای نباشد. عمل بد (گناه) هر قدر هم کوچک باشد، اثر شومش رادر مرحله اول در گناهکار خواهد گذاشت و در مراحل بعدی ممکن است به دیگران نیز سرایت کند. البته ممکن است اثر گناهان در افراد مختلف باشد؛ مثلاً فرد گناهکار به مشکلات روحی شدید و اضطراب مبتلا شودو دیگران ـ که در اثر گناه او اذیت شده‏اند ـ به مشکلات جسمی و... مبتلاگردند، اما این امر سبب نقض قانون «ملازمه عمل و اثر وضعی آن درعامل» نخواهد بود.نکته دیگر آنکه هر انسانی مسؤول اعمال و رفتار خویش است و هیچکس نمی‏تواند بار گناه دیگران را بر دوش گیرد؛ چنان که خداوند متعال فرموده است:وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْری و هیچ باربرداری، بار [گناه] دیگری را بر نمی‏ دارد. بنابراین، کار بد پدر و مادر هیچ گاه نباید دلیل گناه فرزندان آنان گردد.فرزندان درصورتی که به حدّ تکلیف رسیده باشند، مسؤول اعمال خویش‏ اند و لازم است با تدبیر و اندیشیدن صحیح، خود را در مسیر هدایت قرار دهند و از انجام اعمالی که سبب انحطاط آنان می‏گردد، پرهیز کنند.این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که هرگونه نقص به وجود آمده در روح یا جسم فرزندان بر اثر گناه پدر و مادر، اولین عذاب برای پدر ومادر گناهکار است. هر پدر و مادری دوست دارد فرزندانی سالم و موفق در زندگی داشته باشد و با دیدن فرزند ناقص، دچار عذاب وجدان می‏گردد.امّا خداوند از هر کس به اندازه توانایی‏اش تکلیف خواسته و همه می‏توانند به‏اندازه استعداد خود، در راه کسب معرفت و تکامل و پیشرفت بکوشند.همچنین طبق روایاتی، در روز قیامت به چنین افرادی، توفیقات خاصی عنایت می‏گردد.در این باره می‏توانید به کتاب «عدل الهی» از شهید مرتضی مطهری،مراجعه بفرمایید.به امید آنکه همه والدین محترم، رسالت عظیم خویش را در تربیت فرزندانشان به طور شایسته انجام داده، فرزندان نیز با رعایت شأن و منزلت والای آنان به وظایف خویش جامه عمل پوشند و جایگاه واقعی‏شان رادریابند.
(6 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (2)
رسول ملایی
۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت۲۰:۴۳
اگر پدری معتاد باشد و برای تهیه مواد دخترش را در اختیار افرادی قرار دهد برای تامین مواد و این دختر به خاطر عمل انجام شده دچار مشکل روحی و روانی شود و خودکشی کند و طبق اموزه های دینی در ان دنیا نیز مورد عذاب و عقاب قرار میگیرد ، برای من توضیح دهید این چگونه با عدل پروردگار سازگاری دارد ؟
طاهرزاده
۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت۰۶:۳۳
جواب: باسلام قرآن میفرماید: "وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى الْتَّهْلُكَةِ؛[بقره/۱۹۵] خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید".
جهان هستی و تمام چیزهایی كه در آن آفریده شده، از خداست. بنابراین در ملك الهی تنها با اجازه مالك می‏توان تصرف نمود. انسان اجازه تصرف در جان خود بدون رضایت الهی را ندارد كه بدون رضایت الهی دست به خودكشی بزند و باعث نابودی خود بشود. این مانند آن است كه انسانی را بدون علت بكشد. خداوند حكیم انسان را آفرید تا در دنیا زندگی كند و در سایه پیروی از فرامین الهی و راهنمایی‏های پیامبران خدا به كمال رسیده و به نعمت‏های جاویدان دست یابد. رسول گرامی اسلام فرمود: «دنیا مزرعه و كشتگاه آخرت است»[۱]. كسی كه دست به خودكشی می‏زند و خود را نابود می‏كند، زمینه زندگی دنیا را از بین می‌‏برد و با تدبیر و حكمت الهی به مبارزه برمی‏‌خیزد، چرا كه خدا وی را آفرید، تا به طور طبیعی زندگی كند و به طور طبیعی (غیر از خودكشی) از دنیا برود. و او برخلاف این خواسته عمل نموده است.
زیان‏هایی كه در كشتن دیگران هست در خودكشی نیز وجود دارد از جمله:
۱. خودكشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است .
۲. خودكشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‏باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است كه گاهی در رتبه شرك و كفر قرار می گیرد.
۳. كسی كه دست به خودكشی زده همانند كسی كه دیگری را كشته، انسان و انسانیت در نظر او بی‏ارزش شده است. از این جهت بین خودكشی یا كشتن دیگران فرقی نیست و همان‏گونه كه هر كس دیگری را كشت، مستحق عقوبت و عذاب می‏گردد، انسانی كه خودكشی كرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‏گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد.
۴. در نظام‏های حقوقی جهان نیز اساسا خودكشی نوعی بزهكاری و جرم تلقی می‏شود، ازاین‏رو شخصی كه به خودكشی كننده در جهت انتحار كمك كند، شریك جرم شناخته شده و مجازات می‏شود و این فرع بر جرم بودن خودكشی است.
در روايات نيز، موضوع خودکشي مطرح و به شدّت از آن نهي شده است که در اين جا به نمونه‌هايي از آن اشاره مي‌شود:
حضرت رضا (ع) فرمود: «خداوند بدین خاطر قتل نفس را حرام نموده كه قتل نفس موجب از بین رفتن مردم و فاسد شدن تدبیر امور آنان می‏شود».[۲]
عن ابي ولاّد الحنّاط قال‌: سمعت اباعبدالله‌، يقول‌: من قتل نفسه متعمّداً فهو في نار جهنم خالداً فيها؛ ابي ولاّد حنّاط مي‌گويد: از امام صادق‌شنيدم که فرمود: اگر کسي به طور عمد خود را بکشد، همواره در آتش جهنم خواهد بود.[۳]
نداشتن هدف، تضعیف پایه های اعتقادی،‌ناكامی و شكست در رسیدن به بعضی از خواسته ها، از دست دادن انگیزه، افسردگی بیش از حدّ و مزمن، نبود امید و توقعات بیش از حدّ از عوامل جدّی زمینه ساز برای خودكشی است. انسان های ضعیف النفس خودكشی را راه چاره می دانند. آیا میدانید كه بعد از خودكشی در پیشگاه خدا با گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش حاضر و به عذابی بزرگ دچار می شوید و راه هر گونه بازگشت و جبران را به روی خود بسته خواهید دید؟ انسانی كه در دنیا است و دچار گناهی شده، همیشه فرصت توبه و جبران آن را دارد، اما انسانی كه دست به خود كشی زده، برای همیشه این فرصت را از خود سلب می‌كند.
تقویت ایمان و باورهای دینی و مطالعه در مورد قیامت و معاد می تواند در جلوگیری از پوچ گرایی و تصمیم های غلط، مؤثر باشد. در زندگی هیچ گاه نباید از رحمت الهی نا امید شود و خود را در مقابل مشكلات زندگی ببازد و یا در آزمون الهی كه بیماری و سختی از آن جمله است، شكست خورده و نامید شود و با فریب شیطان دست به خودكشی زند. تنها راه خروج از بن بست و مشكلات زندگی، امید و توكل بر خدا، دعا و توسل و توبه است كه همه ناممكن ها را ممكن می كند و راه رهایی را به روی انسان می گشاید. بهترین شاهد هم زندگی بندگان مؤمن خدا است كه اگر چه مشكلات بسیار زیادی را متحمل شده اند، اما هیچ گاه مأیوس از خدا نشدند. به تجربه ثابت شده كه ایمان به مبدأ و معاد، سرمایه اصلی سعادت دو گیتی به شمار می رود كه اگر درست و منطقی برای آدمی پیدا شود راه پوچ گرایی و بیهوده انگاری كه پایه تصور شیطانی یأس و ناامیدی به شمار رفته و احیانا افتادن در دام خودكشی را به همراه دارد، برای همیشه از بین می رود و شكوفه های شفابخش و اطمینان آفرین در زندگی پدیدار می شود.
امام علی (ع) می فرماید: «هرگاه سختی و گرفتاری به اوج و نهایت خود رسید، باز هم باید امید گشایش و پیروزی داشت.»[۴]
------------------------
[۱]. عوالي‏ اللآلي، ج‏۱، ص‏۲۶۷.
[۲]. علل الشرایع، ج‏۲، ص ۱۹۰، باب ۲۲۸،حدیث1
[۳]. وسائل الشيعه‌، حر عاملي ج ۲۹، ص ۲۴، مؤسسه آل البيت.
[۴]. غررالحکم , ج ۴ ص ۳۱۹.
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید