آرشیو پرسش و پاسخ ها: فلسفه احکام

چرا فقط بعضي از جانداران دريا حلال شمرده شده است؟

با توجه به آيه ( و هو الذي سخر البحر لتأكلوا منه لحما طويا) چرا در فقه ما فقط بعضي از جانداران دريا حلال شمرده شده است؟

جانداران فراوانى چه در زمين و چه در آب زندگى مى‏كنند و مسلما وجود آنها در شكل دادن به نظام احسن الهى جايگاه خاص به خود را دارد ولى فايده هر جاندارى استفاده از گوشت آن نيست، از اين‏رو شارع مقدس ملاك‏هايى را جهت حلال يا حرام بودن گوشت جانداران مختلف بيان نموده كه با در نظر گرفتن آن مناط و فرمول‏ها مشخص مى‏گردد كدام پرنده يا چهارپا يا آبزى حلال گوشت يا حرام گوشت است و هيچ فقيه و عالم دينى نمى‏تواند از نصوص مسلمه شريعت پا را فراتر گذاشته و حلالى را حرام يا حرامى را حلال نمايد.

بعد از اين مقدمه بايد گفت در ميان آبزيان آنچه كه دليل بر حلال بودن گوشت آن وجود دارد، عبارت است از: ماهيان فلس‏دار و ملخ دريايى (ميگو) و حيواناتى كه مشابه آن در روى زمين نيز حلال گوشت هستند. البته فلس داراى انواعى است كه ادله حليت همه آن انواع را شامل مى‏شوند و اين دو قيد) 1- ماهى بودن، 2- فلس‏دار بودن) موجب نمى‏شود كه استفاده از گوشت آبزيان ناچيز گردد زيرا آبزيان داراى همين دو ملاك از نظر تنوع و كميّت فراوانند. ضمنا اين طور نيست كه امروزه ميگو را حلال بدانيم بلكه ملخ دريايى از اول هم به عنوان آبزى حلال گوشت معرفى شده بود.

راجع به صدف هم، اگر قبول كنيم كه داراى يك نوع فلس است ولى از انواع ماهيان نيست. هم‏خانواده بودن خرچنگ با ميگو هم دليل بر حليّت خرچنگ نمى‏گردد زيرا در اين مسائل ما بايد تابع ادله شرعيه باشيم (همانند حيواناتى كه در خشكى زندگى مى‏كنند) و الّا خرگوش نيز چهارپا و چرنده و مهره‏دار است و هم خانواده بسيارى از حيوانات حلال گوشت است در حالى كه نص بر حرمت گوشت آن موجود است و صرف حلال دانستن بعضى از فرقه‏ها و مذاهب اسلامى مانند اهل تسنن براى ما حجت شرعى نيست. آنها گراز و خارپشت (جوجه تيغى) و بسيارى از حيوانات ديگر را هم حلال مى‏دانند كه ادله شرعى ما خلاف آن را مى‏گويد و صرف آيه «و هوالّذى سخّر البحر لتأكلوا منه لحما طريّا» براى حلال دانستن آبزيان مختلف كافى نيست بلكه مدلول آيه شريفه اين است كه ما براى شما گوشت مناسب (تازه يا ترد) در دريا قرار داده‏ايم اما مصاديق آن كدامند؟ اين امر منوط به توضيح و تبيين اهل بيت عصمت و طهارت است چرا كه آنان مفسران و مبيّنان واقعى قرآن كريم هستند.

پويايى فقه به اين نيست كه هر آنچه را كه ما صلاح بدانيم حلال شمارد زيرا احكام بر چند قسم است: 1- احكامى كه علل آنها بيان شده است، 2- احكامى كه علل آنها بيان نشده ولى با پيشرفت علم قابل دسترسى است، 3- احكامى كه علل آنها بيان نشده و با پيشرفت علم نيز قابل دسترسى نيست. مصلحت انسان‏ها در تبعيت از احكام الهى است و اين كه بعضى از ماهى‏ها به عنوان حرام گوشت مطرح بودند و امروزه به عنوان حلال گوشت مطرحند دليلش عوض شدن ملاك يا حكم نيست بلكه ملاك همان فلس‏دار بودن ماهى است و با پيشرفت علم معلوم شده كه بعضى از انواع ماهيان كه تا به حال گمان مى‏شد بى‏فلسند در واقع داراى فلس مى‏باشند پس موضوع مشخص شده نه اين كه ملاك عوض شده باشد همانند شطرنج كه بعضى از فقها بازى با آن را حرام مى‏دانند چون موضوع قمار است و بعضى حكم به حليت داده‏اند زيرا مى‏گويند موضوع عوض شده است و اكنون به عنوان يك ورزش فكرى مطرح است و با آن قمار صورت نمى‏گيرد.

در مورد منابع غذايى و محدوديت آن گفتنى است: مصارف فراوان ديگرى براى انواع آبزيان غيرقابل مصرف وجود دارد كه كمك بزرگى در جهت تغذيه صحيح انسان‏ها است مانند: پودر ماهى كه در صنايع غذايى مانند مرغ‏دارى و دام‏دارى‏ها كاربرد فراوان دارد. بنابراين با تبديل آنها به موارد مصرف حلال از آن منابع نيز در جهت تغذيه بهره برده مى‏شود.

(1 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید