آرشیو پرسش و پاسخ ها: خداشناسی

شبهه جرم جهنميان و پاداش بهشتيان

 پاسخ این شبهه چیست؟

 جرم جهنمیان سکس و مشروب بود,
 و پاداش بهشتیان سکس و مشروب
 آیندگان ما به سادگی ما میخندند...
 ﺗﻮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟
 ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ !
 ﻓﺮﻕ ﺣﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﭼﻴﺴﺖ ؟
 ﻳﮑﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﺪﺍ ...
 ﺧﺪﺍﻳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ﺣﻮﺭﯼ ﺭﺷﻮﻩ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ !
 ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﻨﺪ؟
 ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻤﺶ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ؛،؛
 ﯾﺎ ﺣﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻟﺬﺕ ﺗﻨﺶ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟
 ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ؟
 ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ !!!پاسخ این شبهه چیست؟


پاسخ
سلام عليكم

پاسخ:
سلام عليكم
اين متن از تراوشات ذهني و توليدات صادق هدايت است او يك رمان نويس بود و در باره خودش مي نويسد :
"من همان قدر از شرح حال خودم شرَم می‌کنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می‌خورد؟ اگر برای استخراج زایچه‌ام است، این مطلب فقط باید طرف توجّه خودم باشد. گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجّمین مشورت کرده‌ام اما پیش بینی آن‌ها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقهٔ خوانندگانست؛ باید اول مراجعه به آراء عمومی آن‌ها کرد چون اگر خودم پیش‌دستی بکنم مثل این است که برای جزئیات احمقانهٔ زندگیم قدر و قیمتی قائل شده باشم بعلاوه خیلی از جزئیات است که همیشه انسان سعی می‌کند از دریچهٔ چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیدهٔ خود آن‌ها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازهٔ اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می‌داند و پینه‌دوز سر گذر هم بهتر می‌داند که کفش من از کدام طرف ساییده می‌شود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان می‌اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می‌گذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل می‌کنند.
از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجسته‌ای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته‌ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده‌ام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبه‌رو شده‌ام. در اداراتی که کار کرده‌ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده‌ام و رؤسایم از من دل خونی داشته‌اند به طوری که هر وقت استعفا داده‌ام با شادی هذیان‌آوری پذیرفته شده‌است. روی‌هم‌رفته موجود وازدهٔ بی مصرف قضاوت محیط دربارهٔ من می‌باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد".
(بهارلو، محمد، 1374، نامه های صادق هدایت، تهران: اوجا، به نقل ار ویکیپدیای فارسی مقاله صادق هدایت)

در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در همین شهر بوسیله گاز دست به خودکشی زد. او ۴۸ سال داشت که خود را از رنج زندگی رهانید و مزار او در گورستان پرلاشز در پاریس قرار دارد.
با توجه به اوصاف نويسنده اصلي اين كلمات، به نكاتي اشاره مي شود.
براي پاسخ به اين سئوال از چند منظر مختلف مي توان وارد بحث شد
1- منظر لغوي و مفهومي
- هر گردی گردو نیست..شرابی که در دنيا شناخته مي شود در کلام قرآن خمر نامیده می شود و در بهشت هیچگاه خمر نمی دهند....شراب در بهشت یعنی نوشیدنی که وصفش در کلام خدا موجود اس.
- حوری زنان با حیائی هستند که جز به شوهران خویش به کسی دیگر نظر ندارند و مهمان یک ساعت و یک شب نیستند درست برخلا ف زنانی که ما آنها را فاحشه می خوانیم.
- حوری و فاحشه هردو در استخدام بنده ی خدا هستند اما حوری پاداش کسی است که زنان دنیا را بخاطر نیازمندیشان به فاحشه گی نکشاند و بر هوای نفسانی اش برای رضای خدا امیری کرد.
- گفته شده فاحشه برای سیر کردن شکمش ناچار است...می دانی فرق مرد جهنمی و بهشتی در کجاست؟مرد بهشتی نیاز آن زن را برآورده میکند تا او فاحشه نماند یا فاحشه نشود...اما مرد جهنمی نیازش را برآورده می کند به شرط اینکه آن زن برایش فاحشه گی کند. چگونه برخی ها این دو مرد را یکسان می دانند! تو میدانی ؟من نمی دانم.
- گفته شده از بین حوری و فاحشه ی نیازمند کدام بیگناه است..خوب معلوم است هردو....این کلام خداست در موقع ناچاری و اضطرار حرامم را حلال میکنم اما به مقداری که ازناچاری خارج شوی...
- میدانی گناه کار کیست؟گناه کار همان مرد لاابالی است که به جهنم می رود به جرم سکس و مشروب...همه میدانند سکس عملی دو نفره است اگر فاحشه ی نیازمند را بی گناه بدانیم این دلیل نمی شود آن مرد لاابالي هم بی گناه باشد....هرچند نباید فاحشه های غیر نیازمند را از خاطر ببریم.
- تصور كنيد جمله " فردي نوشيدني خورد " ممكن است اين آشاميدن حداقل يكي از سه نتيجه را داشته باشد مثل رفع خستگي ، مستي، مرگ ، فردي آب پرتغال خورد و خستگي ازتنش بيرون رفت ، فردي الكل نوشيد و مست و بي عقل و اختيار شد ، فردي شربت سمي نوشيد و از دنيا رفت . آيا نوشيدن ( مشروب ) در هر سه مورد يك نتيجه دارد ؟؟
- همه انسان ها محصول يك رابطه زناشويي هستند آيا رابطه اي كه صادق هدايت محصول آن است با رابطه اي كه در يك خانه فساد بر قرار مي شود يكي است !! ممكن است گفته شود از حيث فيزيكي وشكل و نحوه مشابه است ، در اين صورت بايد كسي از نسبت " زنا زاده " به خودش برآشفته نشود.
2- منظر درون ديني
با توﺟﻪ ﺑﻪ ﺁﻳﻪ 15 ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻣﺤﻤّﺪ، ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ‏« ﺧﻤﺮ ‏» ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ‏«ﺧﻤﺮ ‏» ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺻﻔﺖﻧﺸﺎﻁ ﺁﻭﺭﻯ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ . ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ كهﺧﻤﺮ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﻬﺸﺘﻰﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺸﺎﺑﻬﺘﻰ ﺑﺎ ﺧﻤﺮ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺯﻳﺮﺍﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺍﻯﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ‏( ﻻَ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻏَﻮْﻝٌ ﻭَ ﻻَ ﻫُﻢْﻋَﻨْﻬَﺎﻳُﻨﺰَﻥﻮُﻓَ ) ; ﺁﻥ ﺧﻤﺮ ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﻧﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻋﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺴﺘﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﺏ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﺟﺰﻫﻮﺷﻴﺎﺭﻯ، ﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﻟﺬﺕﺭﻭﺣﺎﻧﻰ ﻧﻴﺴﺖ.
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦﺧﻠﯿﻔﻪﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﻤﺎﺷﺖ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﯾﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮔﻤﺎﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﻥﻫﺎ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻥﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻭﺗﻘﺪﯾﺲ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ؟ ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ‏(ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺧﻠﻘﺖ ﺑﺸﺮ ‏) ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯿﺪ . ‏(ﺑﻘﺮﻩ ۳۰ ) ،
از اين بيان قرآن معلوم مي شود كه هدف خلقت خوردن و آشاميدن و ... نيست بلكه اسراري در آفرينش انسان نهفته است كه فهم هر يك از آن اسرار، وابسته به ظرفيت آحاد بشر است و هركس به اندازه اي كه خود را به خدا نزديك كند متوجه اسرار خلقت مي شود و هرچه دور از خدا باشد پي به اسرار آفرينش نمي برد .
خداوند خالق انسان و پروردگار اوست. او که انسان را آفریده، هدفی از خلقتش دارد و همانطور که خودش بیان کرده، هدف او از خلقت انسان، رسیدن به کمال و سعادت است. برای اینکه انسان به سعادت و کمال برسد، یک سری برنامه به او ارائه داده که رعایت مفاد آن برنامه، موجب کمال روح انسان است. این برنامه دارای سه بخش کلی اعتقادات، اخلاقیات و شرعیات و احکام است.
بخش اول برای دانستن و معرفت افزایی است که البته به دنبال آن، عملکرد انسان را نیز ارتقا میدهد. بخش دوم در دو حیطه عمل و معرفت است و اما بخش سوم ناظر به عملکرد انسان است و حاوی یک سری الزامات و یک سری منهيات است. مباحثی كه بخش سوم شامل آنها مي شود با عنوان احكام فقهي در شریعت اسلام مطرح شده است، و هريك داراي هدف و حکمت اساسی اختصاصي يا مشترک با ديگر احكام است آنچه در این میان مهم است، عمل کردن بر اساس آن دستورات و ارتقای روح و کمال بخشی به آن و رسیدن به سعادت است.
عدالت خداوند در این است که برای این کارها، پاداشی را در نظر بگیرد. پاداش ها بر دو دسته معنوی و جسمانی است. پاداش های معنوی مربوط به روح است و پاداش های مادی مربوط به بدن. قرار گرفتن در قرب الهی و رحمت او و نیز بودن در جوار انبیاء و صالحین و بزرگان، نعمت هایی هستند که در بهشت انتظار مومنان را می کشد و هیچ لذتی بالاتر از آن برای بهشتیان نیست.
اما باغ و میوه و حوری و .. مربوط به جسم است که البته برای همه بهشتیان هست ولی تنها عده ای به آن نعمت ها توجه دارند که درک و فهمشان را در این دنیا صرفا به همین اندازه بالا برده اند. کسانی که خدا را فقط به طمع بهشت یا از ترس جهنم عبادت کرده اند، فقط از نعمت های مادی بهره مند میشوند و از نعمت های معنوی در حد کمی، آن هم در سطح پائین استفاده می کنند؛ زیرا اصولا درکشان از نعمت، صرفا نعمت مادی است.
هر چند اطلاق مادي به اين نوع پاداش ها ممكن است جنبه تقريب به ذهن داشته باشد و هريك از اين لذات همانند ميوه خوردن در رويا باشد لذت بخش باشد ولي مادي نباشد .
در نگاه درون دینی، فرق بین ازدواج و فحشا در این است که یکی به اجازه خداوند و دیگری بدون اجازه اوست.
فرق بین معامله مشروع (بیع) و ربا (نزول) در این است که یکی بر اساس اصول و دستورات دین و اجازه خداوند است و دیگری نیست.
فرق بین فاحشه دنیايی و حوری اخروی (با فرض تشابه به ماده) در این است که اولی، خود را بدون اذن خداوند در اختیار دیگران قرار داده و هیچ حد و مرزی در این کار ندارد و دیگری را خداوند به عنوان پاداش برای یک نفر (بنده متعبد و حرف گوش كن و صاحب عمل ) قرار داده است. البته اذن و اجازه الهی و ممنوعیت او بدون حساب و کتاب و دلیل نیز نیست.
اینکه مثلا شراب را ممنوع کرده به جهت ضررهایی است که دارد. ولی شراب بهشتی این مضرات را ندارد. شراب دنیایی انسان را از خود بیخود میکند و عقل انسان را از بین میبرد و انسان را از یاد خداوند غافل میکند(سوره مائده، آیه91) ولی شراب بهشتی انسان را هوشیار می کند نه اینکه عقل او را زائل کند.( سوره صافات، آیه47 (
اینکه ربا و نزول پول را حرام کرده به جهت مضرات اجتماعی و اقتصادی ای است که ایجاد می کند.
3- منظر برون ديني
در نگاه برون دینی که مقدمات بحث مورد پذيرش افراد غيرمسلمان نيست ( البته اديان الهي در برخي احكام مقارن هستند و متدينان به آن اديان هرچند مسلمان نيستند ولي به احكام ديني خود پايبند هستند و مشمول اين بحث نيستند) بلكه كساني كه كلا دين را نفي مي كنند برايشان فرقی بین فحشا و ازدواج نیست؛ چون هدف آنان در هر صورت بهره گیری جنسی است. نه عمل به دين يا هر قانون ديگري .
فرقی بین نزول و معامله حلال نیست؛ چون در هر دو سود بردن و رفع نياز ، هدف است نه چيز ديگري مانند عدالت اقتصادي يا ....
حالا بايد ببینیم با چه رویکردی مي شود شبهه را رفع كرد. تمسخر دیگران نیز مهم نیست. همانگونه كه در طول تاریخ، پیروان ادیان که هیچ، خود پیامبران نیز مورد تمسخر بی دینان و کافران قرار می گرفتند آنچه مهم است رساندن حرف حق مبتني برفطرت انساني به گوش جانهاي تشنه معرفت است .انتظار تاثير از موثر حقيقي(خداوند) است كه حاكم بر تمام ابعاد وجودي بشر است .

بيان ديگر :
جرم جهنمیان دل بستن به خاک خدابودوپروش روح حیوانی اماپاداش بهشتیان دل بستن به خدابودتوراست میگویی پاداششان سکس است دربهشت امانه باحرامی بلکه با حلال خدایشان
آیندگان به نفهمی ما میخندند میدانی چرا چون خدا انسان را از پست ترین عنصر زمین آفرید یعنی خاک......و بعد در پست ترین عنصر برترین روح را دمید تا انتخاب کند پست باشد یابرتر !!!!!!!
فرق حوری بافاحشه چیست؟؟؟
فاحشه درخدمت پست ترین است وفدایش میشود حوری درخدمت برترین است وفدایش میشود ولی این کجاوآن کجا!!!!!!
کدامیک بی گناهند؟؟؟؟؟؟
به گمان توفاحشه چون نتوانسته چیزی بهترازاین باشد شاید هم مجبور باشد وهزار دلیل دیگر ولی میدانی فاحشه چرا شد فاحشه؟؟؟؟؟ چون مانند حیوان خود را به هر کسی سپرد گناهش این است......
فاحشه سیر بود اگر به خدایش دل می بست .....اگر لذت را به هر چیزی نمی فروخت.......
تواصلا میدانی حوری از جنس آدم نیست؟؟؟؟؟؟
تواصلا میدانی نباید آدم را با غیرآدم مقایسه کرد؟؟؟؟؟؟
حوری قدرت ندارد که تصمیم بگیرد خوب باشد یا بد ام افاحشه نه.........
تواصلا میدانی لذتی که برای با حوری بودن مثالش زدند با لذتی که تو تعریف میکنی هزاران هزار فاصله دارد...........
میدانی چرا نمیدانی چون با نامی به نام آدم ناآشنایی انسان ناشناخته با ابعاد و جنبه هاي مادي و معنوي پیش کش......
جرم جهنمیان سکس و مشروب نیست، همین طور که پاداش بهشتیان سکس و مشروب نیست، بهشتیان تمام لذات خود را در یک وجود یافته اند در یک نور ...در خدایشان یافته اند، بهشت را به بها یافته اند نه بهانه ...پاداششان قرب قرب هاست،
فرق حوری با فاحشه خیلی زیاده، حوری همون موجودیه که می تونست فاحشه بشه ولی نشد تا حوری بشه، حالا من می پرسم، فرق آب زلال معدنی با آب زهر آلود چیه ؟؟ هر دوشون آب هستند ... با هر دوشون میشه سیراب شد ولی یکیش عاقبش سرزندگیه و یکیشم مرگ...
فرق اونی که تمام سختی های عالم را تحمل می کند تا شکم خودش و خانواده اش را سیر کند نه چشم های دیگران را با آن كسي که تنها راه نجات از فقررا تن فروشی می داند ، ؟؟.... فرق آن كسي که رضایت خدايش سیرش می کند با آن كسي که همیشه گرسنه است ...آيا فرق اینار را می دانی؟
- جوابي ديگر از نوع منطق چاه و فاضلاب
در اصطلاح علم منطق، مغالطه ي وجود دارد با عنوان چاه وفاضلاب مي گويند. شخص مغالطه گر براي كوبيدن نظر طرف مقابل سعي مي كند با تحريف موضوع، آن را زشت جلوه دهد و از اين طريق نظر طرف مقابل را به چالش بكشد.
آيا كسي كه اين شبهه را طرح نموده،(صادق هدايت) حرامزاده است يا حلال زاده؟
اگر حرامزاده است كه هيچ. چون از حرامزاده هر كاري بگوييد بر مي آيد.
امّا اگر حلال زاده است به ما بگويد كه مادرش چه فرقي با يك فاحشه دارد؟ آيا غير از اين است كه به دنيا آمدن همين فرد، نتيجه ي يك رابطه ي جنسي است؟
اگر هر رابطه ي جنسي، فحشاء است، پس مادر خود همين فرد شبهه افكن هم يك فاحشه است.
فرق يك همسر محترم و يك زن فاحشه در چيست؟
در اين است كه همسر محترم، يك زن هر جايي نيست بلكه از راه ازدواج با مردي كه شوهر ناميده مي شود، شريك زندگي شده است؛ كه بخشي از زندگي مشترك هم رابطه ي جنسي است. دقّت فرماييد! زندگي مشترك، فقط رابطه جنسي نيست، بلكه رابطه ي جنسي، بخشي از يك زدگي مشترك است؛ لذا همسر يك مرد، شريك زندگي اوست نه شريك جنسي اش. امّا يك فاحشه، يك زن هر جايي و آلت دست هر مرد هرزه اي است؛ و صرفاً شريك جنسي است نه شريك زندگي.
آيا يك حور العين، همسر يك مرد بهشتي است يا همسر هر مرد بهشتي؟ طبق روايات، حور العين هر كسي، فقط و فقط حور العين همان شخص است؛
امّا اين طرّاح شبهه، با صرف نظر از تفاوت رابطه ي زوجيّت، هر دو را سكس ناميده و اين گونه بي منطق، شبهه افكني كرده است.
گفته است:" آيندگان ما به سادگي ما ميخندند"آيندگان چرا؟ ما همين الآن هم به سبك مغزي طرّاح اين شبهه مي خنديم. به اين مي خنديم كه مادر خودش را فاحشه در نظر گرفته و خودش را هم حرامزاده فرض نموده است. به اين مي خنديم كه يك مثلاً انسان متمدّن، فرق بين رابطه ي زوجيّت و رابطه زنا را تشخيص نمي دهد و مادر و خواهر و همسر و دختر خودش را فاحشه مي پندارد. ابتدا ديوار بين زوجيّت و زنا را خراب مي كند آنگاه براي هر دو يك اسم گذاشته هر دو را سكس مي نامد، آنگاه آن را به حور العين سرايت مي دهد.
گفته است: « ﻓﺮﻕ ﺣﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﭼﻴﺴﺖ ؟» فرق حوري با يك فاحشه، مثل فرق يك همسر با فاحشه است. اگر كسي ادّعا دارد كه هيچ فرقي بين همسر و فاحشه نيست، يعني تمام زنان جهان را متّهم نموده است به فاحشه بودن. در حالي كه حتّي در ميان كفّار هم فرق مي گذارند بين همسر و فاحشه. در تمام كشورهاي دنيا، انسانها ازدواج را امري مقدّس مي دانند و رابطه ي زنايي و فاحشه گري را زشت و قبيح مي دانند. اين تفاوت، ريشه در فطرت انسانها دارد و صرفاً آموزه اي ديني نيست. اگر آموزه اي صرفاً ديني بود، در آن صورت، كشورهاي كافر بايد ازدواج را كنار مي گذاشتند و مثل برخي حيوانات زندگي مي كردند. گفتم برخي حيوانات، چون همه ي حيوانات، اين گونه نيستند و خيلي از انواع حيوانات، مثل انسانها ازدواج دارند. مثلاً پرنده ي مشهور شهرهاي ايران، يعني «يا كريم» ازدواج مي كند و تا آخر عمر هم از همديگر جدا نمي شوند. گرگها ازدواج مي كنند. روباه ها ازدواج مي كنند. اغلب پرندگان ازدواج مي كنند و ... . جالب اينجاست كه در بين همين گونه حيوانات هم زنا، عملي زشت تلقّي مي شود تا آنجا كه اگر حيواني زنا كرد، او را طرد مي كنند يا مي كشند. مثلاً گفته شده كه كلاغها، كلاغ زناكار را مي كشند. امّا برخي انسانها، مثل طرّاح همين شبهه، حتّي به اندازه ي كلاغ هم شعور ندارند كه فرق بين همسر و فاحشه را بدانند.
فرق بين همسر و فاحشه در چيست؟
زن و مردي كه با هم رابطه ي زوجيّت دارند، شريك زندگي همديگرند، امّا زن فاحشه، شريك جنسي مرد زناكار است نه شريك زندگي اش. حور العين مرد بهشتي هم شريك زندگي او در حيات اخروي است نه صرفاً شريك جنسي او. امّا اين طرّاح شبهه، يا از سر بي سوادي يا از سر غرض ورزي، چنين وانموده كه يك حور العين، شريك جنسي تك تك مردان بهشتي است، در حالي كه در حالي كه طبق آموزه هاي ديني، چنين نيست؛ و هر حور العيني فقط و فقط يك شوهر دارد نه چندين شريك جنسي. اين در واقع همان مغالطه ي چاه فاضلاب است.
ـ امّا مشروب
مشروب يك لغت عربي است به معني نوشيدني. مگر از نظر دين،، نوشيدن هر نوشيدني جرم است؟ ااز نظر اسلام، نوشيدن آن نوشيدني جرم است كه مست مي كند و عقل را زائل مي نمايد.
آيا در بهشت، مشروبات مست كننده مي خورند؟
خداي متعال فرمود: « يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ (17) بِأَكْوابٍ وَ أَباريقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعينٍ (18) لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ ــــــــ نوجوانانى جاودان پيوسته گرداگرد آنان مى‏گردند، (17) با قدحها و كوزه‏ها و جامهايى از نهرهاى جارى بهشتى(و شراب طهور)! (18) امّا شرابى كه از آن نه درد سر مى‏گيرند و نه مست مى‏شوند.» (القيامة)
و باز فرمود: « يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعينٍ (45) بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ (46) لا فيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ ـــــــ و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مى‏گردانند؛ (45) شرابى سفيد و درخشنده، و لذّتبخش براى نوشندگان؛ (46) شرابى كه نه در آن مايه ي تباهى عقل است و نه از آن مست مى‏شوند.» (الصافات)
ملاحظه مي كنيد كه اين شراب بهشتي هيچ ربطي به شرابهاي مست كننده ي دنيايي ندارد. شراب دنيايي سرخ رنگ است و بد مزّه و مست كننده و زائل كننده عقل، در حالي كه شراب بهشتي، سفيد رنگ است و خوشمزه، كه نه مست مي كند نه عقل را زائل مي كند.
باز مي بينيد كه اين طرّاح شبهه، يا از سر بي سوادي يا از سر غرض ورزي، از مغالطه ي چاه فاضلاب استفاده نموده و طوري مطلب را بيان نموده كه انگار در بهشت، از همين شرابهاي نجس و مست كننده ي دنيايي مي خورند.
- اسم كچل را مي گذارند ذلفعلي، اسم طرّاح اين شبهات را هم گذاشته اند «صادق هدايت»، در حالي كه « كاذب » است.
- اطلاع از زندگي مزخرف خود همين نهليست (پوچ گراي) معروف هم كافي است تا بفهميم كه سخنانش چه اندازه ارزش دارد.
به گوشه هاي زندگي او توجّه فرماييد.
" صادق هدايت در جواني گياه‌خوار شد و كتابي در فوايد گياه‌خواري نيز نوشت. او تا پايان عمر گياه‌خوار باقي‌ماند. بزرگ علوي در اين باره مي‌نويسد: « يك بار ديدم كه در كافه لاله‌زار يك نان گوشتي را كه به زبان روسي بولكي مي‌گفتند، به اين قصد كه لاي آن شيريني است، گاز زد و ناگهان چشم‌هايش سرخ شد، عرق به پيشاني‌اش نشست و داشت قي مي‌كرد كه دستمالي از جيبش بيرون آورد و لقمه نجويده را در آن تف كرد"
ملاحظه مي فرماييد كه حماقت و خريّت در شخصيّت اين فرد، از جواني وجود داشته. از نظر علم پزشكي هم گياهخواري صرف، موجب برخي بيماري هاي رواني مي شود كه صادق هدايت (كاذب) يكي از مصاديق بارزش مي باشد.
در روايات اهل بيت(ع) تأكيد شده كه خوردن گوشت را بيش از چهل روز ترك نكنيد، كه احتمال ديوانه شدن را افزايش مي دهد.
صادق هدايت در سال ۱۹۲۸اقدام به خودكشي در رود مارن كرد، اما يك قايق ماهيگيري او را نجات داد. در همين دوران در پاريس با دختري به نام ترز دوست بود. صادق در مورد خودكشي‌اش به برادرش محمود مي‌نويسد: « يك ديوانگي كردم به خير گذشت. » ادعا شده‌است كه راجع به خودكشي نخستش توضيحي به هيچ‌كس ندانداده‌است. اما م. فرزانه سال‌ها بعد از زبان هدايت (سال‌ها بعد از خودكشي اولش) نقل مي‌كند كه علت خودكشي مسائل عاطفي بوده‌است. نخستين نمونه‌هاي داستان‌هاي كوتاه هدايت در همان سال خودكشي‌اش صورت گرفت. نمايشنامهٔ «پروين دختر ساسان» و داستان كوتاه «مادلن» را در همين دوران نوشته‌است. پس از خودكشي نيز داستان معروف «زنده به گور» و « اسير فرانسوي » و رسالهٔ هجو آميز « البعثة الاسلاميه الي بلاد الافرنجيه » را نوشت.
در اينجا ملاحظه مي كنيد كه خودش هم به ديوانه بودن خودش شهادت داده است. در كلّ، او مردي است بي هويّت، سست عنصر، رواني و البته خوش استعداد در داستان نويسي.
صادق هدايت خودش در زندگي نامه خودش چنين نوشته است: « شرح حال من هيچ نكتهٔ برجسته‌اي در بر ندارد. نه پيش آمد قابل توجهي در آن رخ داده نه عنواني داشته‌ام نه ديپلم مهمي در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشاني بوده‌ام؛ بلكه بر عكس، هميشه با عدم موفقيت روبه رو شدم.در اداراتي كه كاركرده‌ام هميشه عضو مبهم و گمنامي بوده‌ام و رؤسايم از من دل خوني داشتند به طوري كه هر وقت استعفا داده‌ام با شادي هذيان آوري پذيرفته شده‌است . روي هم رفته موجود وازدهٔ بي مصرفي قضاوت محيط دربارهٔ من مي‌باشد و شايد هم حقيقت در همين باشد.»
ملاحظه مي كنيد كه خود وي هم خودش را موجودي بي مصرف و به درد نخور و وازده و ناوفق معرّفي مي كند. بسياري از مزخرفاتي هم كه وي نوشته، در حقيقت ناشي از همين عقده هاي رواني اش بوده اند.
حرف آخر : عدّه اي سخنان يك چنين شخص بي مصرف و پوچ گرايي را در مورد اسلام، مطرح مي كنند براي كوبيدن اسلام. در حالي كه مخالفت چنين كسي با اسلام، خودش بهترين دليل است بر عظمت اسلام.