آرشیو پرسش و پاسخ ها: تاریخ ایران اسلامی

ازبین بردن کتب دینی وچاپ کتب انحرافی در زمان رضا خان

س:تلاش های فرهنگی رضاخان برای از بین بردن اسلام چگونه بود ؟

ج: 1 
شريعت سنگلجى[1]
در اين ميان چند تن آخوند قاچاق كه از علم و تقوا یا دستكم تقوى عارى بودند به نام روحانيت ترويج كردند و با نام اصلاحات ، بر خلاف دين ، آنها را به نوشتن و گفتن وادار كردند و كتابهاى آنها را با اجازه اداره مطبوعات با خرج خود و كسانى كه گول خورده بودند، به طبع مى رساندند و اگر كتابى بر ضد آن نوشته مى شد، طبع آن را اجازه نمى دادند، چنانكه كتاب اسلام و رجعت  كه نوشته شد، يكى از روحانيين قم كتاب ايمان و رجعت  نوشت و دروغ پردازى و خيانتكارى سنگلجى را آفتابى كرد و نگذاشتند طبع شود، اكنون هم خطى آن موجود است .

احمد كسروى
سوابق آن مرد ابله در تبريز و تهران در دست است و آنها كه او را مى شناسند، به ناپاكى و خلاف عفت مى شناسند. چنين عنصرى كه خود ناپاكترين عناصر است ، مى خواهد مردم را به آيين ناپاك كه آيين زردشت موهوم است ، دعوت كند و از هزاران دستورات خدايى كه مانند سيل روان ، از عالم غيب به قلب پيغمبر پاك اسلام كه زندگانى سراسر نورانى آن را همه مى دانند، نازل شده منصرف كند.

همه ديديد كتاب هاى يك نفر تبريزى بى سروپا را كه تمام آيين شماها را دستخوش ناسزا كرد و در مركز تشيع به امام صادق و امام غايب روحى له الفداء آن همه جسارت ها كرد و هيچ كلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذرى در محكمه خدا داريد؟ اين چه ضعف و بيچارگى است كه شماها را فرا گرفته ؟[2]
4
دور كردند مردم را از ادعيه و كتب و دعا. يك وقت آتش مى زدند (كتب دعا را) آن مرد خبيث كسروى  يك روز داشت كه روز آتش سوزى بود، كه كتابهاى عرفانى و كتابهاى دعا را مى گفتند مى آورند و آن روز آتش ‍ مى زد.

وقتى انسان از حد خودش پايش را بالاتر گذاشت ، در اشتباه مى افتد. كسروى يك آدمى بود تاريخ نويس ، اطلاعات تاريخيش هم خوب بود، قلمش هم خوب بود، اما غرور پيدا كرد، رسيد به آنجايى كه گفت : من هم پيغمبرم ! ادعيه را هم ، همه را كنار گذاشت اما قرآن را قبول داشت ، پيغمبرى را پايين آورده بود تا حد خودش (چون ) نمى توانست برسد به بالا، آن را آورده بود پايين . ادعيه و قرآن و اينها همه با هم اند.

ادعيه با يك زبان خاصى كه در دعاها هست اينها اين انسان را دستش را مى گيرد و مى بردش به بالا، آن بالايى كه من و شما نمى توانيم بفهميم ، اهلش هستند. يكدفعه آدم مى بيند كه كسروى آمد و كتابسوزى ، مفاتيح الجنان هم جزو كتاب هائى بود كه سوزاند، كتاب هاى عرفانى را هم سوزاند. البته كسروى نويسنده زبردستى بود ولى آخرى ديوانه شده بود يا يك مغزى است كه اين مغز بسيارى از شرقى ها اين طورى هست كه تا يك چيزى ، چهار تا كلمه اى ياد مى گيرند ادعاشان خيلى بالا مى شود. كسروى آخرى ادعاى پيغمبرى مى كرد، نمى توانست به آن بالا برسد آنجا را مي آورد پایين . اين كتاب مفاتيح الجنان يك كتابى است كه مال حاج شيخ عباس قمى نيست شيخ عباس قمى [3] ، او جمع كرده اينها را- در- ادعيه را جمع كرده در آنجا. اين آدمى كه كتاب مفاتيح الجنان را سوزانده يا يك روزى براى سوزاندن امثال كتاب مفاتيح الجنان درست كرده بود اين نمى دانست كتاب مفاتيح الجنان چى تويش است ، شايد يك دفعه هم مناجات شعبانيه را هم نخوانده بود، فكرش اين طور فكر نبود. اين دعاهائى كه در ماه ها هست ، در روزها هست خصوصا در ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان اينها انسان را همچو تقويت روحى مى كند اگر كسى اهلش باشد ماها كه نيستيم ، همچو تقويت روحى مى كند و همچو راه را براى انسان باز مى كند و نور افكن است براى اينكه اين بشر را از اين ظلمت ها بيرون بياورد و وارد نور بكند كه معجزه آساست . به اين دعاها عنايت بكنيد گول بعضى از نويسنده ها و مثل امثال كسروى را نخوريد كه ادعيه را تضعيف مى كردند. اين تضعيف ، تضعيف اسلام است ، نمى فهمند اينها، بيچاره اند، نمى دانند در اين كتاب چه چيزها هست .[4]

گاهى يك كسى يك تاريخى مى نوشت ، مى شداسلام شناس ، بعد كتاب سوزى هم مى كرد مثل كسروى ، بلكه دعوى نبوت هم مى كرد.[5]

باعث تعجب و تاسف است كه نظام آموزشى كشور اسلامى ايران نسبتى به مرحوم بهبهانى - رحمه الله عليه - دهد كه حتى كسروى با آن سوابق ضداسلامى درباره ايشان نمى دهد. كسروى ضد دين پس از تجليل از آقايان بهبهانى و طباطبايى ، دستور بهبهانى و طباطبايى به مردم را در پناه بردن به سفارت يك دولت بيگانه ، رد مى كند[6]



[1] شريعت سنگلجى (1269-1322 ه -.ق ) كه افكارى بر خلاف اجماع علماى شيعه داشت و برخى اعتقادات مذهبى را خرافه پرستى مى شمرد. كتابهاى مهم او عبارتند از اسلام و رجعت  و كليد فهم قرآن  و توحيد در عبادت فعاليتهاى او مورد حمايت رژيم شاه بود.

[2] صحيفه نور جلد:1 صفحه :4 تاريخ سخنرانى : 11/ جمادى الاول /63

[3] حاج شيخ عباس قمى (1294-1359 ه -.ق ) از محدثان بزرگ شيعه در قرن چهاردهم كه ساليان درازى ملازم علامه متبحر، ميرزا حسن نورى بوده است . وى آثار زيادى تاءليف كرده و مفاتيح الجنان ، منتهى الآمال و فوائد الرضويه از جمله معروفترين آنهاست .

[4] صحيفه نور جلد:12 صفحه :240 تاريخ سخنرانى :21/4/59

[5] صحيفه نور جلد:15 صفحه :129 تاريخ سخنرانى : 16/6/60

[6] صحيفه نور جلد:21 صفحه :210 تاريخ سخنرانى :4/12/67

(0 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید