آرشیو پرسش و پاسخ ها: فضائل اخلاقی

حیای دختران 9 برابر پسرها است

حیای دختران 9 برابر پسرها است

حجاب و عفاف

به گزارش گروه اينترنتي رهروان ولايت،  خانم دکتر نیلچی زاده از بانوان نام آشنایی هستند که سخنرانی های شنیدنی و اثربخش ایشان مدت هاست از رسانه ملی و رادیو به گوش مردم رسیده است، ایشان دارای تحصیلات عالیه درحکمت و فلسفه اسلامی و همچنین دارای مدارکی از طب مکمل از دانشگاه علوم پزشکی ایران هستند و پای درس اساتیدی چون آیت الله مرعشی، آشتیانی و دکتر دینانی نشسته و از علوم مختلف بهره برده اند، ایشان به طور خاص با تمرکز بر موضوع دختران و زنان جهت رفع مسایل فرهنگی، اجتماعی و.. که دراین حوزه به طور خاص وجود دارد پرداخته اند و سعی داشته اند تا با ارائه مقالات و سخنرانی های روشنگرانه خود در راستای اعتلای وضعیت تربیتی، عقیدتی بانوان گام هایی مؤثر بردارند، در این مصاحبه نیز ما با توجه به اطلاعات و توانمندی های این استاد ارجمند درحوزه های تربیتی و به خصوص تربیت دختران، سعی داشتیم تا با مطرح کردن سؤالاتی رایج در مسایل مربوط به تربیت دختران از سنین کودکی، سن تکلیف، سن بلوغ و نوجوانی و همچنین مسایل کنونی ازدواج دختران، گامی را در راستای برطرف کردن سؤالات و شبهات خانواده های مقید و مذهبی جامعه درسختی های تربیت کودکان و از جمله دختران برداشته باشیم.

* باتوجه به این که دختران بسیار زودتر از پسران و درسن ۹ سالگی به مرحله تکلیف و عبودیت خداوند متعال وارد می شوند، یکی از مسایلی که همیشه درخانواده های معتقد درجامعه امروزی مطرح است، نحوه تربیت دختران به گونه ایست که بتوانند دراین سن آمادگی ایفای این نقش بزرگ و مهم را داشته باشند. چه توصیه ای در راستای ایفای این امر برای خانواده ها و والدین دارید؟

به طور طبیعی و بیولوژی دختران در کل دنیا نسبت به پسران زودتر بلوغ می یابند. چه عاطفی، چه عقلی و چه جنسی. با این ویژگی چه ۹ سال چه ۱۳ سال طبق نظر برخی مراجع زمان بلوغ را محاسبه کنیم، بلوغ تکلیفی به صورت اجماع روی ۹ سال دختران است.
 بنابراین تقدم زمانی بلوغ امر قطعی است و سن شرفیابی به عرصه عبودیت زودتر از پسران رخ خواهد داد و به طور مثال باغبانی که چند نوع درخت دارد و هرکدام در زمان خاصی به محصول می رسد، اگر برخی درختان زودتر به محصول می رسند باید طبیعتا توجه بیشتری را صرف آنان کرد. چون اگر از یک زمانی عبور کنند آن درختان قابلیت های خود را از دست خواهند داد. مثلا اگر در یک باغی هم درخت گردو باشد و هم درخت انگور، انگور خیلی سریع تر به میوه می رسد پس طبیعی است که باغبان باید بیشتر به انگور توجه کند، با این نوع نگاه که به عقیده من قرآن هم انسان را بیشتر شبیه به گیاه می داند تا حیوان. برخلاف نگاه رایج که انسان را شبیه حیوان می داند، با همین نگاه که خدا در رابطه با حضرت مریم یکی از دختران برجسته عالم خلقت می فرماید: و انبتها نبات حسناً. حضرت مریم جز نبات ها (نباتات که ما در زبان عربی وعلمی برای گیاهان استفاده می کنیم) محسوب می شود خدا وجود حضرت را در دوره جنینی نبات به احسن پرورش داده. اگر می خواهیم پرورش خوبی داشته باشیم این آیه جلو چشممان باشد.

درباره همه انسان ها این مطرح است اما در مورد دختران این بسیار جدی تراست، تربیت دختران از دوران جنینی بسیار مهم است زیرا امام خمینی نیز معتقدند: مادران مربی جامعه اند و نه مربی بچه ها. در نظر گرفتن مادر به عنوان مربی بچه در نظر گرفتن نقش حداقلی زن است در حالی که او نقشی حداکثری که تربیت جامعه است دارد برای همین هم تربیتش از پسر مهم تراست، اهمیت دختر به خاطر برد نفوذ و تأثیر زیاد اوست.

*خانواده ها از چه زمانی باید خودشان را برای تربیت دختر در زمان بلوغ آماده کنند؟

مثالی بزنم. به طور مثال برای اینکه بچه های ما در اولین کنکور قبول بشوند تنها سال آخر مهم نیست و بعضا از چند سال قبل شروع می کنیم به مهیا کردن شرایط پذیرش در دانشگاه، یا حداقل یک سال قبل از پیش دانشگاهی تأکید می کنیم که تو ازالان کنکوری هستی. من می خواهم بگویم هویت یک انسان از یک درس چهارساله و ۸ ساله مهم تراست و با تمام زندگیش درارتباط است چون تا ابدیت با او همراه است چرا به مادر نمی گوییم یک سال قبل از بارداری خودت را آماده کن؟

جشن تکلیف اصطلاح درستی نیست. در واقع در سن نه سالگی باید جشن تشرف گرفت زیرا که تکلیف سختی است و تشرف به معنی این است که تو شرافت پیدا کردی و در ۹ سالگی خدا دختر را صدا می کند به عرصه عبودیت. در حالی که پسر را در این سن به تشرف نمی‌رساند، در واقع با این بلوغ کرامت دختر را نشان داده است. 

حالا با این ویژگی دختر را باید از دوران جنینی آماده جشن تشرف کرد نه با رسیدن به سن بلوغ، به نوعی که در سن نه سالگی این وضعیت گل کند نه این که تازه بخواهیم بذرش را بکاریم. اگر خیلی دیر هنگام بخواهیم او را آماده کنیم باید حداقل یک سال قبل از جشن تشرف به تقویت مبانی فکری و اعتقادی و احساسی فرزند در رابطه با خدا، امام، پیامبر و قیامت و عدالت خدا بپردازیم و شبهات او را درباره مسائل، مناسب با فهم او پاسخ داد. شبهاتی از قبیل اینکه خدا کجاست؟ اگر او مهربان است چرا بچه های مریض وجود دارند و ... و زمانی می توان به اینها پاسخ داد که برای خود به این سؤالات جواب داده باشیم. بنایراین وقتی این فرایند را برای خود فراهم نکردیم امکان پاسخ به شبهات وجود ندارد. با این نگاه تربیت دخترانه حداقل یکسال قبل و حداکثر قبل ازدواج است. در حقیقت همت بلند مادرانه، بچه های ما آنجور که می گوییم نمی شوند، آنجور که می خواهیم هم نمی شوند، آنجور که هستیم می شوند.

دخترها بیشتر از هر کسی به هویت پنهان و آشکار مادر نزدیک می شوند. از حضرت علی حدیثی داریم که می فرمایند بچه راز بازگشایی شده والدینش است. یعنی بازتاب دهنده احساسات پنهان شده پدر و مادر و حتی کارهایی که در نهانگاه خود انجام دادند. البته همیشه موارد استثنا هستند اما این ها کمتر از یک درصد هستند و ما قانون عام رابیان کردیم. این حرفای عوامانه که گفته می‌شود بچه های این دوره و زمانه بد هستند اشتباه است اگر ریشه محکم باشد میوه آفت نمی گیرد.

*در تربیت دختران مولفه های خاصی وجود دارد که خانواده ها بخواهند رعایت کنند؟

دختران با توجه به آسیب پذیری ها و استعدادشان توجه خاص نیاز دارند. دخترها زودتر به حرف می افتند بیشتر احساسات شان را نشان می دهند. در اینجا از دختر منظورم تا ۶ سال است. زمانی که یادگیری ها جدی نشده و بیشتر تقلیدی است و برخی وراثتی و ذاتی. دختر قابلیت بیشتری برای جلوه گری دارد و حیای بیشتری به خرج می‌دهد. پیامبر می فرماید حیا دخترها ۹ برابر پسرهاست. دخترها سریعتر انس می‌گیرند، به پاکی و نظافت اهمیت می‌دهد. این ها سرمایه های دخترانه است که می تواند در طی زمان تقویت بشود یا کم بشود. با این ویژگی های خاص نوع نگاهی که دین دارد این است که اولا ویژگی های دخترانه را بشناسید، ثانیا گسترش بدهید، ثالثا عمیق کنید و رابعا سرمایه ای قرار دهید برای بندگی خدا. در فرآیند تربیت، دختر باید قبل از ۹ سالگی آماده شده باشد. امام باقر(ع) می فرماید: هنگامی که دختری متولد می شود خدا فرشته ای را مأمور می کند تا پر و بالش را روی سرو سینه او بگستراند و بگوید او دختری ناتوان است (یعنی ازمرد قوای جسمیش ضعیف تراست) و در مرحله ضعف به دنیا آمده، کمک کننده او در امورش، مورد توجه خدا تا روز قیامت است. (بحارالانوار جلد۱۰۱،ص۱۰۴)

در هویت بخشی به دختر دو نوع هویت قائلیم، اعتباری و ذاتی. هویت ذاتی هویت پایه جنسیتی است و تا آخر عمر آن ویژگی حفظ می شود. بنابراین سرپرستی زنان و دختران در دین ما اهمیت زیادی دارد و به خاطر هویت ذاتی اوست که تفاوتی ندارد او فرزند دختر تو باشد خاله و یا مادر بزرگ تو باشد حال مجرد باشد یا متأهل.

پیامبر می فرمایند خداوند شما را درباره زنان به خیر و خوشی سفارش می کند چون اینان دختران شما، مادران شما وخاله های شما هستند و با شما رابطه تنگاتنگ دارند. تربیت دختر از جهتی فوق العاده سخت و از جهتی فوق العاده آسان است. سخت است چون زود محصول هستند و سرمایه هایشان را راحت دزد می برد و خیلی باید با لطافت و قاطعیت برخورد کرد. آسان است چون زود تأثیرپذیر وتربیت پذیرترند. از این جهت است که روایت داریم که می گوید هر کسی یک دختر داشته باشد و تربیت کند بین او و دوزخ حجابی گذاشته می شود. اگر دو دختر باشد به بهشت می رود و اگر سه دخترداشته باشد، حتی دیگر صدقه و جهاد های خاص از او برداشته می شود. ازسوی دیگر روایت داریم که پسران نعمت اند وخداوند از نعمت ها سؤال می کند ولی دختران رحمت اند، و رحمت به نوعی خود پاداش است.

*متاسفانه یکی از مسایلی که مطرح است، غلبه و برتری نمایی ویژگی ها و خصایص مردانه بر ویژگی های زنانه است. یکی از آسیب های قابل مشاهده آن، تمایل پیدا کردن دختران و زنان به گرفتن نقش هایی مردانه است. به نوعی این گروه را به گرفتن خصایل مردانه از روحیات و نحوه کلام گرفته تا رشته های درسی و ورزش های مردانه سوق داده است، چه راهکار تربیتی را به والدین برای دچار نشدن دختران به این روحیات پیشنهاد می کنید؟

صرفا نمی توان گفت که گفتگوهای اجتماعی مرد محور است اما بخشی که جدی است این است که مرد را مساوی با انسان می دانیم، در این نوع نگاه دختران و زنان ما تبدیل به مردهای تقلبی می شوند. یعنی قرار است هویت مردانه بگیرند اما مرد نیستند. دخترهایی که یکپارچه آقا هستند در ادا و رفتار و گفتار و پوشش، رفتار مردانه را انتخاب می کنند.

مرد انگاری هویت انسانی است که به زنان ودختران آسیب می زند. انسان هویتش به جسمش نیست به روحش است و روح هم نه زن است و نه مرد. برای اینکه موضوع حل شود جدی گرفتن نقش های زنانه جایگاه های زنانه و هویت بخشی به زنان لازم است. به طور مثال یک مادر با داشتن چند فرزند که بچه هایش را هم اخوب تربیت می کند و هیچ درآمدی هم ندارد به اندازه یک خانمی که بچه ندارد اما شاغل است، در جامعه محترم است؟ شغل مهم تراست یا فرزند؟ درآمد مهمتراست یا تربیت؟ اینها نشانه وارونه زندگی کردن ماست، دیگر بحث مردانه بودن نیست. در فرهنگ دینی نفقه دادن کار مردانه است اما الان زن ها یک پای اقتصادی شده اند. ما دچار یک چرخه باطل شدیم.

ما این قابلیت را داریم که دخترانمان را در موقعیت دخترانه پرورش دهیم به موقعیت زنانه برسانیم در هویت مادرانه شکوفا کنیم، به شرطی که باورمان بشود نقش یک زن در عالم و در خانواده و جامعه چیست. اگر این را نپذیریم و اصول خود را نچینیم این اتفاق نمی افتد، کمال یک زن در مادر بودنش است، یک مادر مگر می تواند ۸ ساعت با کار سنگین بیرون باشد؟ اما امروز مادر بودن احترام اجتماعی ندارد (وای بیکار بودی؟ چقدر بچه آوردی؟). این خطرناک است چون مادربودن کمرنگ شدن است.

مادر بودن تنزل پیدا کرده اگر مادر بودن را خوب برای دختر جا بیاندازیم این نیست که صفات مردانه و شغل مردانه ارزش پیدا کرده باشد. باید مادر بودن را جا بیاندازیم موانع را شناسایی کنیم تا بتواند خودش آن موانع را بردارد. در عرصه های اجتماعی نیز تمام نهادها در طی فرمان مهندسی فرهنگی باید به بررسی مسائل بپردازند. مهندسی فرهنگی یعنی نیاز است که یک فرهنگ آسمانی و عمیق تمام جوانب زندگی را به صورت هوشمندانه هدایت کند و این اجزا مکمل هم باشند. یک پازل که هر جزیی جزء دیگر رو کامل کند نه تضعیف و نه ضد باشد. در حالی که در جامعه ما اینگونه نیست، خانواده یک سازی می زند، آموزش و پرورش یک ساز، رسانه ساز دیگر ما یک چهل تیکه فرهنگی داریم. فرد در این هویت چندگانه بیچاره است چون مدام به عنوان آدمی که می خواهد عطشش رو برطرف کند مدام آبهای مختلفی رو دریافت میکند، قدری از تشنگیش برطرف می شود و دوباره می دود.

*متآسفانه مسآله تاخیر در ازدواج، وعدم شکل گیری به موقع خانواده ها، به دلایل مختلف در جامعه ما بروز کرده است، اگر چه دختران تنها یک طرف از این واقعه اند اما به نظر می رسد نقش آنها در تشکیل خانواده بیشتر از نیمی از قضیه را دربرگیرد، و پررنگ تر به نظر می رسد، به نظر شما زمان مناسب برای ازدواج دختران کی می باشد؟ خانواده ها چگونه می توانند به این موضوع کمک کنند؟

اگر ازدواج را یک فرایند بدانیم مثل میوه دادن درخت گردو باید فرد از همان زمان قبل بلوغ آماده بشود برای ازدواج. همینطور که هویت یابی جنسی نیز همینطور است. هویت یابی ها در یک زمان خاص اتفاق نمی افتد بلکه محصولش زمان مند است. در ازدواج این محصول درو می شود اما آن موقع محصول را نمی کارند. برای اینکه ازدواج دیر نشود این فرد باید به یک هویت بلوغی برسد. ما چقدر فرزندانمان را بالغ به بار می آوریم؟ منظور از بلوغ صرفا بلوغ جنسی نیست. وقتی پسری در سن ۲۵-۲۶ سالگی است اما مادر او هنوز مثل یک بچه ۱۰ ساله تر و خشکش می کند. این آدم می تواند مسئولیت پذیری داشته باشد؟ خیر. او با شکست مواجه می شود. یک بحث فرایند فرزند پروری است چون طوری است که وقتی تعداد بچه ها کم شده والدین می خواهند بچه هایشان طفل بمانند. چون نوه هاشان نیامدند و می خواهند فرزندانشان بچه بمانند، حتی اگر بزرگ شده باشند.

یک بحث در رابطه با خود فرزندان است. فرزندان مسئولیت پذیری شان به شدت پایین آماده چون قبل از اینکه احساس نیاز کنند امکانات در اختیار داشتند و چون برای امکانات زحمتی نکشیدند تا به کوچکترین مانع اجتماعی می خورند یا از خدا بیزار می شوند یا از خودشون یا جامعه یا کشور.

حال اگر این شخص ازدواج کند با شکست مواجه می شود. با این نگاه ازدواج دیر نشان دهنده یک بیماری است قبل از اینکه خودش یک بیماری باشد. مثل تب قبل از اینکه خودش بیماری باشد نشان دهنده عفونت است. ازدواج دیر نشان دهنده این است که این فرد صلاحیت لازم برای ازدواج را پیدا نکرده است.

می توان سوال پرسید اینکه دختر یا پسر اینقدر دیر ازدواج می کند نیاز جنسی خودش رو چگونه ارضا می کند؟ نیازش را مدیریت می کند یا نیازش او را مدیریت می کند؟ با دنیای پر آفت و آسیب و انحرافات عجیب غریب امروز، یک باتلاقی ایجاد شده است. برای رفتارهای خارج از شریعت و حیطه های اخلاقی، از پیامک تا فیس بوک و چت روم ها و ارتباطات اجتماعی تا مرز اسفل السافلین. با این نوع نگاه، فرد در حقیقت لزومی نمی بیند که نیاز جنسی اش را در کانون خانواده پاسخ بدهد. لذا یک مدل دیگر هست که نیاز جنسیش را خارج از خانواده پاسخ می دهد و خودش را از قید و بند مسئولیت رها می کند و وقتی هم وارد خانواده م یشود گرفتار خیانت و این قبیل مسائل می شود. 

*بهترین زمان برای آنکه دخترها ازدواج کنند چه زمانی است؟

برای اینکه بخواهیم دختر ها ازدواج کنند بهترین زمان وقتی است که به بلوغ زوجیت برسد، بلوغ زوجیت بلوغی است که ترکیبی است از بلوغ جنسی، بلوغ اخلاقی، بلوغ عقلی، بلوغ اقتصادی، بلوغ عاطفی. با این نگاه اگر این بلوغ ها را در همین حدی که احساس کنیم دخترمان، توانایی جمع کردن یک زندگی را دارد و از جهت عاطفی فرد وابسته و لوسی نیست، اگر پولی دستش امد خرج بی خود نمی کند یعنی عقل اقتصادی داشته باشد، در حیطه اجتماعی توانایی این را دارد که خودش را مدیریت کند، هرگاه این حداقل ها را داشت بهترین زمان برای ازدواج است. اگر افراد در تربیت خوب قرار گرفته باشند سن۱۷-۱۸ سالگی سن خوبی برای ازدواج است، تا ۲۳-۲۴ سالگی که به نظرم این دوره طلایی است برای دختران.
 
اگر تربیت دختر به طور ویژه ای باشد سن ۱۶ سالگی هم می تواند ازدواج صورت گیرد به شرط بلوغ کامل. بلوغی که به اندازه یک دختر ۲۵ ساله امروز باشد یعنی ۱۰ سال از تربیت غلط امروز جلوتر باشد. در کشور ما سن ۲۷ سالگی سن سختی برای ازدواج دختران است. سن ۳۰ سالگی سن یأس از ازدواج است. ولی به اعتقاد من بهترین زمان همان ۱۸-۲۴ سالگی است تا زمانی که به پختگی برسد ولی نباید زیادی بپزد. اگر در ارتباطات عاطفیش ارتباطات اجتماعیش به یک موقعیت خیلی خاص ویژه برسد ممکن است مثل میوه ای که زیاد رسیده است له شود و آسیب ببیند. خانواده با درست تربیت کردن و فراهم کردن فرصت ازدواج و دادن مشورت درست، می تواند به ازدواج دخترش کمک کند.

*با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید