آرشیو پرسش و پاسخ ها: امر به معروف و نهی از منکر

استناد به امر به معروف

سوال:امام حسین (ع) در چه مواقعی به اصل «امر به معروف و نهی از منکر» استناد کرد؟

پاسخ: ابا عبدالله در بین راه، در مواقع متعدد به این اصل تمسک می‌کند، و مخصوصاً در این مواقع اسمی از اصل دعوت و اصل بیعت نمی‎برد. عجیب این است که در بین راه هر چه قضایای وحشتناک‌تر و خبرهای مأیوس کننده‌تر از کوفه می‎رسید، خطبه‌ای که حسین می‌خواند از خطبه قبلی داغ‌تر بود. گویا بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم، این خطبه معروف را می‎خواند: «اَیُّها النّاسُ! اِنَّ الدُّنیا قَد اَدبَرَت وَ اَذَنَت بِوَداعِ، وَ اِنَّ الاخِرَةَ قَدْ اَقْبَلَت وَ اَشرَفَتِ بِاطّلاع». اقتباس از کلمات پدر بزرگوارش است. سپس می‎فرماید: «اِلا تَروَنَ اَنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنهُ؟ لِیَرغَبِ المؤمِنُ فی لِقاءِ اللهِ مُحِّقاً»؛(تحف العقول، ص ۲۴۵) آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‎شود؟ آیا نمی‌بینید قوانین الهی پایمال می‎شود؟ آیا نمی‎بینید این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمی‎کند و احدی هم باز نمی‎گردد؟ در چنین شرایطی، یک نفر مؤمن (نفرمود من که حسین بن علی هستم دستور خصوصی دارم، من چون امام هستم وظیفه‎ام این است) باید از جان خود بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگیرد. در چنین شرایطی از جان باید گذشت. یعنی امر به معروف و نهی از منکر اینقدر ارزش دارد. در یکی از خطابه‌های بین راه، بعد از اینکه اوضاع را تشریح می‎کند می‎فرماید: «اِنّی لا اَریَ المُوتَ اِلّا سَعادَةً وَ الحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلّا بَرَماً»؛(تحف العقول، ص ۲۴۵). ایها الناس! در چنین شرایطی، در چنین اوضاع و احوالی، من مردن را جز سعادت نمی بینم (بعضی نسخه‎ها «شهادة» نوشته اند و بعضی «سعادة»)، من مردن را شهادت در راه حق می‌بینم؛ یعنی اگر کسی در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود، شهید شده است (معنای «من مردن را سعادت می‌بینم» نیز همین است). من زندگی کردن با ستمگران را مایه ملامت می‎بینم، روح من روحی نیست که با ستمگر سازش کند. از همه بالاتر و صریحتر آن وقتی است که دیگر اوضاع صد در صد مأیوس کننده است، آن وقتی است که به مرز عراق وارد شده و با لشکر حر بن یزید ریاحی مواجه گردیده است. هزار نفر مأمورند که او را تحت الحفظ به کوفه ببرند. در اینجا حسین بن علی(ع) خطابه معروفی را که مورخین معتبری امثال طبری نقل کرده‎اند، ایراد و در آن به سخن پیغمبر تمسک می‎کند، به اصل امر به معروف و نهی از منکر تمسک می‎کند: «اَیُّها الناسُ! مَنْ رَأی سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلّاً لِحَرامِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهدِ الله، مُستَأثِراً لِفَیءِ اللهِ، مُعتَدِیاً لِحُدودِ اللهِ، فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَلا فِعلٍ کانَ حَقِّاً عَلَی اللهِ اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَهَ. اَلا وَ اِنَّ هؤُلاءِ القَومَ قد اَحَلّوا حَرامَ اللهِ وَ حَرَّموا حَلالَهُ و استَأثَروا فَیءَ اللهِ.»؛(تاریخ طبری، ۴/۳۰۴) یک صغرا و کبرای بسیار کامل می‌چیند. طبق قانون معروف، اول یک کبرای کلی را ذکر می‌کند: ایها الناس! پیغمبر فرمود: هر گاه کسی حکومت ظالم و جائری را ببیند که قانون خدا را عوض می‌کند، حلال را حرام و حرام را حلال می‌کند، بیت المال مسلمین را به میل شخصی مصرف می‌کند، حدود الهی را بر هم می‌زند، خون مردم مسلمان را محترم نمی شمارد، و در چنین شرایطی ساکت بنشیند، سزاوار است خدا (حقاً خدا چنین می‎کند، یعنی در علوم الهی ثابت است) چنین ساکتی را به جای چنان جائر و جابری ببرد. بعد صغرای مطلب را ذکر می‎کند: «اِنَّ هؤُلاءِ الْقَومَ... » اینها که امروز حکومت می‎کنند (آل امیه) همین طور هستند. آیا نمی‌بینید حرام‌ها را حلال کردند و حلال‌ها را حرام؟ آیا حدود الهی را بهم نزدند، قانون الهی را عوض نکرند؟ آیا بیت المال مسلمین را در اختیار شخصی خودشان قرار ندادند و مانند مال شخصی و برای شخص خودشان مصرف نمی‌کنند؟ بنابر این هر کس که در این شرایط ساکت بماند، مانند آنهاست. بعد تطبیق به شخص خود کرد: «وَ اَنَا اَحَقُّ مِن غَیرٍ» من از تمام افراد دیگر برای اینکه دستور جدم را عملی کنم، شایسته‎ترم.

مجموعه آثار شهید مطهری ج ۱۷ـ حماسه حسینی صفحه۲۷۰ ـ ۲۷۱.

(0 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید