آرشیو پرسش و پاسخ ها: تشکلات مردمی

حزب توده

در مورد حزب توده توضیح دهید.

جواب کوتاه: 
حزب توده، حزبی مارکسیستی، وابسته به دولت شوروی بود. کارنامه این حزب مملو از خیانت‌ نسبت به انقلاب اسلامی و ملت ایران است.
جواب تفصیلی: 
حزب توده در مهرماه 1320 با جمعی از روشنفکران مارکسیست رسماً تاسیس شد. هسته اصلی این حزب، عده‌ای از گروه معروف به 53 نفر بودند.این گروه،به دلیل مخالفت با رضاشاه به زندان افتادند. سران توده با حمایت مادی و معنوی شوروی در دوران اشغال ایران تاسیس شد و یک حزب وابسته و زیر سلطه کامل شوری بود. در کارنامه حزب توده اعمالی همچون؛ ماجرای کافتارادزه( پشتیبانی از دادن امتیاز نفت شمال به شوروی)، کارشکنی‌ها در مقابل دولت ملی مصدق، کمک غیر مستقیم به شکست وی با سکوت پر‌معنا در مقابل 28 مرداد با وجود داشتن سازمان نظامی هزار نفری، محکوم کردن قیام مردم در 15 خرداد 42 ، همکاری بسیار وسیع با ساواک و بعد از انقلاب، نقش داشتن در حزب دمکرات و کومله و غائله کردستان، از جمله خیانت‌های این حزب است.
حزب توده به دلیل سوابق نامناسب خود در تاریخ ایران در ابتدا از بیان مرام خود طفره می‌رفت، اما بعد از سال 1329 در اساس‌نامه خود، حزب توده ایران را سازمان سیاسی طبقه کارگر و جهان بینی آن را مارکسیسم، لنینیسم و اصول تشکیل آن را ناشی از همین جهان بینی قلمداد کرد. فعالیت حزب توده در نظام جمهوری اسلامی را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد 1- دوره انتقال؛ از نخستین ماه‌های پیروزی انقلاب و ورود سران حزب به داخل کشور. 2- دوره تجدید سازمان؛ از سال 1358 آغاز شد و فعالیت تشکیلاتی رهبری حزب به جذب گروه‌ها و محفل‌ها و افراد توده‌ای و متشکل ساختن آن‌ها در چارچوب سازمان‌های علنی و مخفی معطوف بود. 3- دوره تثبیت؛ سال‌های 1360-1359 که اوج فعالیت حزب توده است و انسجام بخشیدن به سازمان‌های نظامی و سیاسی، مخفی و علنی در این دوران سازمان می‌یابد.4- دوره فروپاشی؛ که سال‌های 1361تا 1362 را در بر می‌گیرد. در این دوره بر اثر پیگیری‌های نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، اسرار توسعه شبکه مخفی نظامی حزب توده و ارتباط‌های جاسوسی آن با«کا‌.گ.‌ب» کشف می‌شود.در 17 بهمن 1361 اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب دستگیر می‌شوند. در تاریخ6/2/1362 در عملیاتی سازمان‌های علنی و مخفی حزب توده فرومی‌ریزد و بدین سان، عمر آن به پایان می رسد .
( جریان شناسی سیاسی در ایران ، علی دارابی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1390،ص90-87)