آرشیو پرسش و پاسخ ها: اندیشه سیاسی

اسلام ناب و اینهمه معضلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی

آیا اسلامی که در ایران وجود دارد و ما قوانینمان را با توجه به آن وضع کردیم همان اسلام ناب محمدی می باشد. اگر چنین است چرا ابتدا اجازه می‌دهند ساپورت ها وارد کشور شوند و چرا بعد از پخش شدن میان مردم تصمیم به جمع آوری می کنند. چرا در مقابل مفسدان اجتماعی،اقتصادی سکوت کرده‌اند؟
براي‌ درك‌ عميق‌ و علمي‌ اهميت‌ اين‌ آثار و نتايج‌، بايد شرايط و فضاي‌ داخلي‌ و بين‌المللي‌ زمان‌ رخداد انقلاب‌ را ترسيم‌كرد و آن‌ را بازشناخت‌. گرچه‌ در اين‌ مجال‌ نمي‌توان‌ به‌ تفصيل‌ به‌ تبيين‌ اين‌ شرايط پرداخت‌، ولي‌ بايد اشاره‌ كرد كه‌ انقلاب‌اسلامي‌ ما، درخشش‌ نور معنويت‌، عدالت‌، آزادي‌، استقلال‌ و بازگشت‌ به‌ اسلام‌ بود كه‌ در حاكميت‌ مطلق‌ ماده‌گرائي‌ و حاكميت‌ سرمايه‌داري‌ غربي‌ و سوسياليسم‌ شرقي‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌. در حالي‌ كه‌ استبداد وابسته‌ و فاسد داخلي‌ و نظام‌ دوقطبي‌بين‌المللي‌، مجال‌ هيچ‌ حركت‌ مردمي‌ اصيل‌ و آزاديخواهانه‌ را باقي‌ نگذاشته‌ بود، معجزه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌. لذابراي‌ بررسي‌ و ارزيابي‌ علمي‌ آثار انقلاب‌ بايد به‌ مقايسه‌ پيامدهاي‌ انقلاب‌ با شرايط پيش‌ از آن‌ پرداخت‌ تا ارزش‌ و اهميت‌گام‌هاي‌ طي‌ شده‌، روشن‌ شود. اهداف‌ انقلاب‌ اسلامي‌: حداقلي‌ يا حداكثري‌؟ هيچ‌كس‌ انكار نمي‌كند كه‌ بنا بر تعريف‌ حداقلي‌ از انقلاب‌، انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ يك‌ انقلاب‌ كاملا موفق‌ بوده‌ است‌، زيرادر تعريف‌ حداقلي‌ از انقلاب‌، هر شورش‌ مردمي‌ كه‌ به‌ تحول‌ در ساخت‌ قدرت‌ بيانجامد، انقلاب‌ خوانده‌ مي‌شود.(1) و روشن‌است‌ كه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ در سال‌ 57، رژيم‌ شاهنشاهي‌ و خاندان‌ پهلوي‌ را ساقط كرد و نظام‌ سياسي‌ نويني‌ برپا نمود.بخصوص‌ كه‌ در نظام‌ نوين‌، هيچ‌ اثر و رد پايي‌ از نخبگان‌ سياسي‌ حاكم‌ در رژيم‌ سابق‌ به‌ چشم‌ نمي‌خورد و اين‌ دگرگوني‌ وفروپاشي‌ بنحو كاملي‌ انجام‌ گرفت‌. ساختارها و نهادهاي‌ امنيتي‌، نظامي‌ و سياسي‌ رژيم‌ سابق‌، يا كلا از بين‌ رفت‌ و يادستخوش‌ تحول‌ و بازسازي‌ اساسي‌ قرار گرفت‌. بنابراين‌ در چارچوب‌ تعريف‌ حداقلي‌ از انقلاب‌، دستاورد انقلاب‌ كاملا منطبق‌ با خواسته‌ و هدف‌ آن‌ بوده‌ است‌. اما حقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ انديشه‌پردازان‌ و رهبران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌، هرگز به‌ اين‌ حداقل‌، قانع‌ نبودند و در تبيين‌ اهداف‌و آرمان‌هاي‌ انقلاب‌ بسيار فراتر از آن‌ مي‌انديشيدند و توده‌ مردم‌ نيز به‌ اميد اهداف‌ و آرمان‌هايي‌ فراتر از سقوط رژيم‌ پهلوي‌گام‌ در ميدان‌ انقلاب‌ نهادند. مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ انقلاب‌ اسلامي‌، در چارچوب‌ تعريف‌ حداكثري‌ از انقلاب‌، شكل‌ گرفت‌ كه‌براساس‌ آن‌، انقلاب‌ عبارتست‌ از: يك‌ حركت‌ مردمي‌ در جهت‌ تغيير سريع‌ و بنياني‌ در ارزش‌ها و باورهاي‌ مسلط، نهادهاي‌سياسي‌، ساختارهاي‌ اجتماعي‌، رهبري‌، روش‌ها و فعاليت‌هاي‌ حكومتي‌ يك‌ جامعه‌ توأم‌ با خشونت‌ داخلي‌.(2) اهداف‌ اساسي‌ انقلاب‌ اسلامي‌: انقلاب‌ اسلامي‌ سال‌ 1357 نيز نه‌ تنها براي‌ ساقط كردن‌ و فروپاشي‌ رژيم‌ پهلوي‌، كه‌ بمنظور استقرار نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ وبنا نهادن‌ ساختارهاي‌ اجتماعي‌، اقتصادي‌ و فرهنگي‌ نوين‌ در چارچوب‌ ارزش‌ها و احكام‌ اسلامي‌ شكل‌ گرفت‌. بنابراين‌ براي‌ارزيابي‌ ميزان‌ انطباق‌ دستاوردها و نتايج‌ با اهداف‌ و آرمان‌ها، بايد از اين‌ ديدگاه‌ به‌ مسئله‌ پرداخت‌. اسلامي‌ بودن‌ انقلاب‌ سال‌ 57 ايران‌ بدين‌ معني‌ است‌ كه‌: آرمان‌ها و اهداف‌ نهائي‌ اين‌ انقلاب‌، تحقق‌ اهداف‌ و آرمان‌هاي‌اسلام‌ است‌. اسلام‌ به‌ عنوان‌ يك‌ دين‌ جامع‌ و كارآمد، همه‌ عرصه‌هاي‌ فردي‌ و اجتماعي‌ انسان‌ را، متناسب‌ با اهداف‌ عالي‌خلقت‌ او، كه‌ رسيدن‌ به‌ مرتبه‌ خلافت‌ الهي‌ و حركت‌ در مسير كمال‌ مطلق‌ است‌ مد نظر قرار داده‌ است‌. اصول‌ كلي‌ ساختارهاو ارزش‌هاي‌ حاكم‌ بر زندگي‌ را، تبيين‌ كرده‌ است‌. همين‌ ديدگاه‌ درباره‌ اسلام‌ بود كه‌ مبناي‌ نظري‌ و اعتقادي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ راشكل‌ مي‌داد.(3 ) اگر بخواهيم‌ اهداف‌ انقلاب‌ اسلامي‌ را فهرست‌ كنيم‌، بايد فهرستي‌ از اهداف‌ و آرمان‌هاي‌ اجتماعي‌ اسلام‌ رادر عرصه‌هاي‌ سياسي‌، فرهنگي‌ و اقتصادي‌ ارائه‌ دهيم‌. عناوين‌ برجسته‌ و اساسي‌ اين‌ فهرست‌ عبارت‌ است‌ از: ـ استقرار عدالت‌ به‌ معني‌ گسترده‌ و عميق‌ آن‌ در عرصه‌هاي‌ اقتصادي‌، سياسي‌، قضايي‌، و ... ـ پرورش‌ عقلي‌ و فكري‌ افراد جامعه‌ و رشد علمي‌ در همه‌ ابعاد مورد نياز. ـ تربيت‌ و رشد معنوي‌ و ريشه‌دار شدن‌ ارزش‌هاي‌ اخلاقي‌ و انساني‌ در افراد جامعه‌. ـ آباداني‌ و پيشرفت‌ اقتصادي‌ براي‌ تأمين‌ رفاه‌ عمومي‌ و ريشه‌كن‌ شدن‌ فقر و محروميت‌. ـ احياء و اجراي‌ حدود و مقررات‌ الهي‌ براي‌ زمينه‌سازي‌ حيات‌ معنوي‌ و فضاي‌ مناسب‌ تعالي‌ انسان‌. ـ گسترش‌ انديشه‌ توحيدي‌ و الهي‌ در سطح‌ جهان‌ بمنظور آشنايي‌ جهانيان‌ با انديشه‌ها و ارزش‌هاي‌ متعالي‌ اسلام‌. ـ و بالاخره‌، فراهم‌ آوردن‌ زمينه‌هاي‌ مادي‌ و معنوي‌ سعادت‌ دنيوي‌ و اخروي‌ افراد جامعه‌. همين‌ اهداف‌ و آرمان‌ها است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ وظايف‌ اساسي‌ دولت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در قانون‌ اساسي‌، بيان‌شده‌ است‌.4 شرايط لازم‌ براي‌ تحقق‌ اهداف‌ انقلاب‌: قطعا تحقق‌ اين‌ اهداف‌ كلان‌ و بلند، مستلزم‌ تمهيدات‌ و مقدماتي‌ است‌ كه‌ عدم‌ توجه‌ بدان‌، موجب‌ بروز انتظارات‌ وتوقعات‌ دور از دسترس‌ و غيرواقع‌بينانه‌ مي‌گردد. آنچه‌ براي‌ تحقق‌ اين‌ اهداف‌ كلان‌ ضروري‌ است‌، عبارت‌ است‌ از: 1) چارچوب‌ نظري‌ روشن‌ و شفاف‌ در مورد نگرش‌ اسلامي‌ به‌ ابعاد و جنبه‌هاي‌ مختلف‌ جامعه‌ و ارزش‌ها و روش‌هاي‌لازم‌الاتباع‌ در جامعه‌ اسلامي‌ است‌. 2) طراحي‌ و تدوين‌ نظام‌هاي‌ قابل‌ اجرا در عرصه‌هاي‌ تربيتي‌، فرهنگي‌، اقتصادي‌، قضائي‌، سياسي‌، و ... متناسب‌ بااقتضائات‌ و نيازهاي‌ عيني‌ و محدوديت‌ها و امكانات‌ جامعه‌ است‌. 3) ايجاد ساختار كلان‌ مطلوب‌ و قوانين‌، قواعد و روش‌هاي‌ متناسب‌ با آن‌. 4) تربيت‌ نيروي‌ انساني‌ كارآمد و كارساز براي‌ اجرا و تحقق‌ اين‌ اهداف‌. پس‌ از تمهيد و آماده‌سازي‌ اين‌ مقدمات‌، نوبت‌ به‌ تدوين‌ برنامه‌هاي‌ عملياتي‌ و اجرائي‌ مناسب‌ مي‌رسد كه‌ فعاليت‌هماهنگ‌ و متوازن‌ مجموعه‌ نيروها و بخش‌هاي‌ دست‌اندركار امور جامعه‌ را براي‌ اجراي‌ آن‌ برنامه‌ها مي‌طلبد. بديهي‌ است‌ طي‌ شدن‌ اين‌ فرآيند، به‌ سادگي‌ و بدون‌ چالش‌هاي‌ نظري‌ و عملي‌ و بكارگيري‌ شيوه‌ آزمون‌ و خطا، ميسرنخواهد بود و تازه‌ اين‌ در صورتي‌ است‌ كه‌ جامعه‌ در شرايط متعادل‌ و طبيعي‌ قرار داشته‌ و موانع‌ بيروني‌ و دروني‌ مخالف‌ ومتضاد با اين‌ فرايند، بر سر راه‌ نباشد. اما اين‌ فرآيند از كجا مي‌تواند آغاز شود؟ آيا در زمان‌ استقرار نظام‌ شاهنشاهي‌ و باوجود سلطه‌ بيگانه‌ بر كشور و حاكميت‌ استبدادي‌ وابسته‌ و فاسد رژيم‌ پهلوي‌ اساسا چنين‌ فرآيندي‌ قابل‌ طرح‌ است‌؟ آيانخبگان‌ و علماء و روشنفكران‌ متعهد و دلسوز فرصت‌ و اجازه‌ پيدا مي‌كنند كه‌ اين‌ فرآيند را ارائه‌ كنند؟ چه‌ رسد به‌ اينكه‌بخواهند بطور جدي‌ و عملي‌، مقدمات‌ اجراي‌ آن‌ را فراهم‌ سازند در شرايط سال‌هاي‌ قبل‌ از 57 جامعه‌ ما، بزرگ‌ترين‌ وريشه‌دارترين‌ مانعي‌ كه‌ بر سر راه‌ آغاز اين‌ فرآيند قرار داشت‌، رژيم‌ پهلوي‌ و چارچوب‌ سلطنت‌ استبدادي‌ بود، كه‌ فروپاشي‌ وسقوط آن‌، شرط لازم‌ ـ و البته‌ نه‌ تنها شرط كافي‌ ـ براي‌ آغاز اين‌ فرآيند شمرده‌ مي‌شد. بنابراين‌ اولين‌ گام‌ انقلاب‌ سال‌ 57، كه‌بگونه‌اي‌ اعجازآميز و در اوج‌ ناباوري‌ دوست‌ و دشمن‌ به‌ ثمر نشست‌، برداشتن‌ بزرگ‌ترين‌ مانع‌ از سر راه‌ فرآيند تحقق‌ آرمان‌اساسي‌ انقلاب‌ بود. اولين‌ دستاورد مهم‌ انقلاب‌: اگر خواسته‌ها و وعده‌هاي‌ اساسي‌ انقلابيون‌ و رهبران‌ فكري‌ و سياسي‌ انقلاب‌ را در دو دسته‌ كلي‌ وعده‌هاي‌ آني‌، عاجل‌ وزودآمد و وعده‌هاي‌ آتي‌، آجل‌ و ديرآمد تقسيم‌ كنيم‌، مي‌بينيم‌ كه‌ اولين‌ خواسته‌ عاجل‌ توده‌ مردم‌ انقلابي‌ كاملا و به‌ سرعت‌تحقق‌ پيدا كرد كه‌ سقوط رژيم‌ پهلوي‌ بود. نگاهي‌ به‌ خاطرات‌ سردمداران‌ رژيم‌ پهلوي‌ و عناصر بيگانه‌ حامي‌ آنان‌ و همچنين‌مروري‌ بر ديدگاه‌هاي‌ شخصيت‌هاي‌ برجسته‌ انقلاب‌ بويژه‌ رهبر فقيد و بنيانگذار انقلاب‌ اسلامي‌، نشان‌ مي‌دهد كه‌ سقوطرژيم‌ پهلوي‌ تا چه‌ اندازه‌ براي‌همه‌ مهم‌، اعجاب‌انگيز و غيرمنتظره‌ بوده‌ است‌. البته‌ از ديدگاه‌ ما، اين‌ گام‌، تنها «رفع‌ مانع‌» شمرده‌ مي‌شود و گام‌ نخست‌، ولي‌ اين‌ ديدگاه‌، به‌ هيچ‌وجه‌ از اهميت‌ و ارزش‌ آن‌نمي‌كاهد. فروپاشي‌ رژيمي‌ كه‌ بر مبناي‌ ريشه‌هاي‌ چند صد ساله‌، بلكه‌ 2500 ساله‌ انديشه‌ و فرهنگ‌ سياسي‌ شاه‌مدارانه‌شكل‌ گرفته‌ و با بيش‌ از نيم‌ قرن‌ سابقه‌ حكومت‌ و تكيه‌ بر حمايت‌ها و هدايت‌هاي‌ فكري‌ و مادي‌ بلوك‌ غرب‌، پايه‌هاي‌ خودرا مستحكم‌ ساخته‌ بود و به‌ ظاهر، هيچ‌ بحران‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ و يا نظامي‌ آن‌ را تهديد نمي‌كرد، امر ساده‌اي‌ نيست‌. همين‌ واقعيت‌ است‌ كه‌ همه‌ تحليلگران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ در سال‌ 57 را به‌ شگفتي‌ افكنده‌ كه‌ در اظهارات‌ و نوشته‌هاي‌آنان‌ به‌ صراحت‌ و روشني‌ ديده‌ مي‌شود. ما از هر زاويه‌اي‌ كه‌ رويدادهاي‌ پس‌ از سال‌ 57 را تحليل‌ كنيم‌ و حتي‌ در صورتي‌ كه‌ جهت‌گيري‌ها و روند امور را ـ پس‌ ازپيروزي‌ 22 بهمن‌ سال‌ 57 ـ انحرافي‌ و غلط بدانيم‌، باز هم‌ چيزي‌ از اهميت‌ و ارزش‌ اين‌ دستاورد كم‌ نمي‌شود و نفس‌ سقوطرژيم‌ پهلوي‌، هدف‌ عاجل‌ و زودآمدي‌ بود كه‌ تحقق‌ آن‌ را به‌ هيچ‌وجه‌ نمي‌توان‌ انكار كرد. البته‌ گذشت‌ زمان‌، ممكن‌ است‌توجه‌ بالفعل‌ و برجستگي‌ موضوع‌ را در ذهنيت‌ عمومي‌ جامعه‌ كاهش‌ دهد، ولي‌ در بررسي‌ علمي‌ و واقع‌بينانه‌ موضوع‌، ازاهميت‌ آن‌ و نقش‌ حقيقي‌ اين‌ رخداد، چيزي‌ كم‌ نمي‌كند. آيا گذشت‌ بيش‌ از دو قرن‌ از انقلاب‌ 1789 فرانسه‌، مي‌تواند اهميت‌و نقش‌ شگرف‌ آن‌ را در تحولات‌ بعدي‌ اروپا و جهان‌، كاهش‌ دهد؟ به‌ فرض‌ كه‌ در ذهنيت‌ عمومي‌ جهانيان‌ اين‌ رويدادبرجستگي‌ خود را از دست‌ داده‌ باشد. براي‌ درك‌ اهميت‌ اين‌ رويداد ـ يعني‌ سقوط رژيم‌ پهلوي‌ در سال‌ 57 ـ كافي‌ است‌ كه‌ مروري‌ بر تحولات‌ اجتماعي‌كشورمان‌ از يكصد سال‌ قبل‌ از آن‌ داشته‌ باشيم‌: نهضت‌ مبارزه‌ با امتياز تنباكو، نهضت‌ مشروطيت‌، مبارزات‌ منطقه‌اي‌ و محلي‌با سلطه‌ نوين‌ استعمار انگليس‌ براي‌ احياء دستاوردهاي‌ مشروطيت‌، نهضت‌ ملي‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و مبارزات‌ سال‌هاي‌ 39تا 42، تلاش‌ها و مجاهدت‌هاي‌ گسترده‌ و طاقت‌فرسائي‌ بود كه‌ از حدود سال‌هاي‌ 1260 ـ حدود صد سال‌ قبل‌ از پيروزي‌انقلاب‌ 57 ـ براي‌ محدود كردن‌ سلطه‌ استبدادي‌ و استعماري‌ حاكم‌ بر كشور ما جريان‌ داشته‌ و هيچكدام‌ هم‌ نتوانست‌ضربه‌اي‌ اساسي‌ و كاري‌ بر آن‌ وارد سازد. در حقيقت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ سال‌ 57 شجره‌ خبيثه‌اي‌ را كه‌ مبارزات‌ پيگير و نفس‌گيرملت‌ ما براي‌ مقابله‌ با شاخه‌ها و ميوه‌هاي‌ تلخ‌ آن‌ سامان‌ يافته‌ بود، از ريشه‌ بركند و رشته‌هاي‌ وابستگي‌ و ذلتي‌ را كه‌ به‌ دست‌ وپاي‌ ملت‌ ما تنيده‌ و تا اعماق‌ حيات‌ اجتماعي‌ آن‌ نفوذ كرده‌ بود، از هم‌ گسست‌. يادآوري‌ و تأكيد مجدد بر اين‌ نكته‌ لازم‌ است‌ كه‌ سقوط رژيم‌ پهلوي‌ ـ با همه‌ اهميت‌ و نقش‌آفريني‌ ـ تنها به‌ عنوان‌ «رفع‌مانع‌» از سر راه‌ فرآيندي‌ تلقي‌ مي‌شود كه‌ مراحل‌ پيش‌گفته‌ را براي‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ آرمان‌ غايي‌ و بلند انقلاب‌، ممكن‌مي‌سازد. اما براي‌ توفيق‌ اين‌ فرآيند، چه‌ دستاوردي‌ تاكنون‌ داشته‌ايم‌؟ دومين‌ دستاورد اساسي‌ و بنيادي‌: استقرار نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ و تدوين‌ مبناي‌ حقوقي‌ و قانوني‌ حركت‌ ملت‌ ايران‌ ـ يعني‌ قانون‌ اساسي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ايران‌ ـ گام‌ مهم‌ ديگري‌ بوده‌ است‌ كه‌ مسير حركت‌ نظام‌ را تعريف‌ كرده‌ و در دو دهه‌ پس‌ از نخستين‌ پيروزي‌، چارچوب‌ رفتاراجتماعي‌ جامعه‌ ما را تنظيم‌ كرده‌ است‌. تجربه‌ فراهم‌ آمده‌ از تعاملات‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ دوران‌ پس‌ از انقلاب‌، براي‌ ملتي‌ كه‌تازه‌ مي‌خواهد خود زمام‌ خويش‌ را در دست‌ داشته‌ باشد و با افت‌ و خيز و آزمون‌ و خطا پس‌ از دوران‌هاي‌ طولاني‌ تحمل‌نظام‌هاي‌ فاسد، استبدادي‌ و وابسته‌، روي‌ پاي‌ خود بايستد و سرنوشت‌ خود را رقم‌ بزند، دستاورد ارزشمندي‌ است‌ كه‌ نبايدآن‌ را ناچيز شمرد. قبلا اشاره‌ شد كه‌ طي‌ فرآيند رسيدن‌ به‌ آرمان‌ اساسي‌ و نهايي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، كاري‌ ساده‌ و سهل‌ نيست‌.تعميق‌ و تثبيت‌ پايه‌هاي‌ اعتقادي‌ به‌ نظام‌ بينشي‌ اسلام‌، طراحي‌ و تدوين‌ نظام‌هاي‌ كارآمد در عرصه‌هاي‌ مختلف‌، ايجاد واصلاح‌ ساختار كلان‌ مطلوب‌، پرورش‌ و رشد نيروي‌ انساني‌ كارآمد و تدوين‌ برنامه‌هاي‌ عملياتي‌ متناسب‌ با نيازهاي‌ جامعه‌ وهماهنگي‌ و توازن‌ نيروهاي‌ اجتماعي‌ براي‌ طي‌ اين‌ فرآيند، هدفي‌ ارزشمند و ديرياب‌ است‌. تحقق‌ عيني‌ اين‌ اهداف‌ كلان‌، بيش‌ از همه‌ به‌ رشد فرهنگي‌ و فكري‌ جامعه‌ و علم‌ و تجربه‌ مديريتي‌ در سطوح‌ گوناگون‌اداره‌كننده‌ جامعه‌ و به‌ همدلي‌، اخلاص‌، يقين‌، و خودباوري‌ فردي‌ و جمعي‌ نياز دارد كه‌ هر اندازه‌ اين‌ زمينه‌ها فراهم‌ شود، درروند آن‌ فرآيند، سرعت‌ و پيشرفت‌ بيشتري‌ ملاحظه‌ خواهد شد. ساير دستاوردها: علاوه‌ بر اين‌ دو دستاورد مهم‌ و بنيادين‌، انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ پيامدها و نتايج‌ مبارك‌ ديگري‌ هم‌ داشته‌ است‌ كه‌ هر كدام‌بنوبه‌ خود، از اهميت‌ بسياري‌ برخوردار است‌. اين‌ پيامدها عبارت‌ است‌ از: ـ ايجاد اميد و نشاط در ملت‌هاي‌ ستمديده‌ و بخصوص‌ مسلمانان‌ مستضعف‌ و در بند رژيم‌هاي‌ وابسته‌ و استبدادي‌، براي‌حركت‌ و تلاش‌ و مجاهدت‌ در راه‌ مبارزه‌ با ستمگران‌ و مستكبران‌. ـ تغيير و چرخش‌ اساسي‌ در جهت‌گيري‌ها و سياست‌هاي‌ اقتصادي‌، فرهنگي‌، اجتماعي‌ و سياسي‌ كشور در راستاي‌استقرار عدالت‌ و تأمين‌ منافع‌ مردم‌ و بخصوص‌ محرومان‌ و نيازمندان‌. ـ تأمين‌ استقلال‌ سياسي‌ در سياست‌ و روابط خارجي‌ و اعمال‌ حق‌ حاكميت‌ ملي‌ و قطع‌ طمع‌ استعمارگران‌ و از بين‌ بردن‌نقاط اساسي‌ نفوذ و تأثيرگذاري‌ آنان‌ بخصوص‌ در دستگاه‌ها و مراكز مهم‌ تصميم‌گيري‌ و اجرا. ـ مبارزه‌ با انحطاط و ابتذال‌ فرهنگي‌ و زمينه‌سازي‌ براي‌ رشد استعدادها و ظرفيت‌هاي‌ هنري‌ و فرهنگي‌ اصيل‌ و ريشه‌دارايراني‌ ـ اسلامي‌ و احياء هويت‌ ملي‌ مردم‌ ما. ـ به‌ فعليت‌ رساندن‌ بنيه‌ و اقتدار ملت‌ ايران‌ و بسيج‌ آن‌ در جهت‌ دفاع‌ از ميهن‌ اسلامي‌ و حيثيت‌ ملي‌، كه‌ در دوران‌ 8 ساله‌دفاع‌ مقدس‌ برجستگي‌ و نقش‌ خود را نشان‌ داد. ـ آغاز خودباوري‌ علمي‌ و ورود به‌ مرحله‌ >توليد دانش‌< به‌ جاي‌ مصرف‌كنندگي‌ محض‌ و تلاش‌ براي‌ جهش‌ علمي‌ درعرصه‌هاي‌ مختلف‌. ـ ارائه‌ خدمات‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ به‌ مناطق‌ و اقشار محروم‌ و فراموش‌ شده‌ جامعه‌ و كاهش‌ جمعيت‌ زير خط فقر وارتقاي‌ سطح‌ زندگي‌ و رفاه‌ عمومي‌ جامعه‌، علي‌رغم‌ مشكلات‌ و نارسايي‌هاي‌ مادي‌ و مديريتي‌ كه‌ بطور طبيعي‌ بر اثر تغييرنظام‌ سياسي‌ رخ‌ مي‌دهد. ـ ايجاد يك‌ جبهه‌ قدرتمند در مبارزه‌ با يكه‌تازي‌هاي‌ استكبار جهاني‌ به‌ عنوان‌ پشتوانه‌ معنوي‌ و مادي‌ ملت‌هاي‌ آزاديخواه‌و مبارز. و بالاخره‌ طرح‌ ادعاي‌ پي‌ريزي‌ تمدن‌ نوين‌ مبتني‌ بر ارزش‌ها و آموزه‌هاي‌ اسلامي‌ با ارائه‌ ديدگاه‌ها و راه‌كارهاي‌ جديد وجذاب‌ براي‌ همه‌ جهانيان‌، كه‌ نمود سياسي‌ آن‌، نظام‌ مردم‌سالار ديني‌ در قالب‌ جمهوري‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ در طول‌ 23 سال‌گذشته‌ با تعميق‌ و ريشه‌داري‌ خود، كارآيي‌ و كارآمدي‌ خود را در بوته‌ تجربه‌ نشان‌ داده‌ است‌. نيم‌نگاهي‌ به‌ آينده‌: البته‌ همانگونه‌ كه‌ در آغاز اشاره‌ شد، اهداف‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ هرگز به‌ اين‌ دستاوردها و نتايج‌ محدود نبوده‌ است‌ وبنابراين‌ براي‌ تحقق‌ همه‌جانبه‌ آرمان‌هاي‌ انقلاب‌، تلاش‌ و مجاهدت‌ و تدبير فزاينده‌ و مستمري‌ لازم‌ است‌. قطعŠ پيشرفت‌ بيشتر جامعه‌ ما در جهت‌ تحقق‌ اهداف‌ انقلاب‌ كه‌ همان‌ اهداف‌ و آرمان‌هاي‌ اسلام‌ است‌ ـ مستلزم‌ فراهم‌كردن‌ هر چه‌ بيشتر شرايط آن‌ مي‌باشد. حركتي‌ كه‌ جامعه‌ ما تا امروز داشته‌ است‌، حاصل‌ و برآيند واقعي‌ مجموعه‌ قوت‌ها وضعف‌هاي‌ جامعه‌ ما است‌. بديهي‌ است‌ ملتي‌ كه‌ پس‌ از طي‌ دوران‌هاي‌ طولاني‌ حاكميت‌ استبداد و نفوذ استعمار، اكنون‌ راه‌ناآزموده‌ اداره‌ امور و حاكميت‌ بر سرنوشت‌ اجتماعي‌ خود را تجربه‌ مي‌كند، نمي‌تواند بدون‌ افت‌ و خيز، و مبراي‌ از هيچ‌ خطاو كاستي‌، به‌ اهداف‌ خود نزديك‌ شود. بخصوص‌ ملت‌ ما كه‌ به‌ دليل‌ پايبندي‌ به‌ اصول‌ اساسي‌ اسلام‌ و آرمان‌هاي‌ انقلاب‌اسلامي‌، هرگز نخواسته‌ است‌ بيراهه‌هاي‌ ساده‌ و آسان‌ را بر راه‌ درست‌ ولي‌ دشوار و اصيل‌ خود ترجيح‌ دهد و يا اهداف‌ خودرا بخاطر فشارها و توطئه‌هاي‌ استعماري‌ قدرت‌هاي‌ بزرگ‌، قرباني‌ نمايد. درستي‌ راه‌ حق‌، با گذشت‌ زمان‌ روشن‌تر مي‌شود وتجربه‌هاي‌ اندوخته‌ شده‌ همراه‌ با انديشه‌هاي‌ صيقل‌ خورده‌ و شفاف‌ اسلام‌ ناب‌ محمدي‌ (ص‌) و ريشه‌هاي‌ استحكام‌ يافته‌نظام‌ مردم‌سالار برآمده‌ از متن‌ انقلاب‌ اسلامي‌، راه‌ آينده‌ را روشن‌تر و مطمئن‌تر مي‌سازد و سرعت‌ حركت‌ را افزايش‌مي‌دهد. البته‌ اين‌ گمان‌ خام‌ و ساده‌لوحانه‌اي‌ است‌ كه‌ جامعه‌اي‌ بدون‌ مشكل‌ و چالش‌ را در زمان‌ غيبت‌ «يار»، انتظار بريم‌،ولي‌ آنچه‌ مهم‌ است‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ اهداف‌ و آرمان‌ها، و توفيق‌ روزافزون‌ جامعه‌ براي‌ ايفاي‌ وظايف‌ و مسئوليت‌هايي‌ است‌كه‌ به‌ آماده‌ شدن‌ جان‌ و جهان‌، براي‌ پذيرش‌ «دولت‌ يار» و حضور در دوران‌ ظهور مي‌انجامد ... كه‌ انتظار حقيقي‌ نيزهمين‌ است‌ ...5 پايان‌ كلام‌: آنچه‌ پشتوانه‌ استمرار و تعميق‌ و تعالي‌ اين‌ حركت‌ بنيادين‌ است‌، ظرفيت‌ نامحدود «اسلام‌» و منابع‌ عميق‌ و غني‌ اسلامي‌ ونيز استعداد و شايستگي‌هاي‌ نسل‌ جديدي‌ است‌ كه‌ با دلبستگي‌ به‌ اين‌ آرمان‌ها و با آمادگي‌ مضاعفي‌ نسبت‌ به‌ نسل‌ انقلاب‌،كمر همت‌ براي‌ تكميل‌ و تكامل‌ انقلاب‌ بسته‌ و در عرصه‌ تحولات‌ جامعه‌، حاضر و نقش‌آفرين‌ است‌. هر نسلي‌ به‌ رسالت‌ و مسئوليت‌ خود بايد بيانديشد و حاصل‌ تلاش‌ خود را بر پايه‌هاي‌ استوار پيشين‌ بيافزايد و كاستي‌ها وخلاها را در حد ظرفيت‌ خود جبران‌ كند تا جامعه‌ سير تكاملي‌ خود را طي‌ نمايد: «تلك‌ امه‌ قد خلت‌ لها ما كسبت‌ و لكم‌ ما كسبتم‌»6 والسلام‌ منابع‌ و ماخذ (براي‌ مطالعه‌ بيشتر): 1. محمدباقر حشمت‌زاده‌، چارچوبي‌ براي‌ تحليل‌ و شناخت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در ايران‌، مؤسسه‌ فرهنگي‌ دانش‌ وانديشه‌ معاصر، تهران‌، 1378. 2. نيكي‌ آركدي‌، ريشه‌هاي‌ انقلاب‌ ايران‌، ترجمه‌ عبدالرحيم‌ گواهي‌، دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامي‌، تهران‌، 1375. 3. علي‌ ذوعلم‌، انقلاب‌ و ارزش‌ها، پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و انديشه‌ اسلامي‌، تهران‌، 1379. 4. علي‌ ذوعلم‌ (به‌ كوشش‌)، جرعه‌ جاري‌ (مجموعه‌ مقالات‌)، پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و انديشه‌ اسلامي‌، تهران‌، 1377. 5. نعمت‌ا
برای مبارزه با مفاسد هم دستگاه های مربوطه در حال انجام وظیفه هستند اما باید به این نکته هم توجه داشت که دشمن هم بیکار نبوده و دائما مشغول توطئه علیه کشور در همه ابعاد از جمله فرهنگی می باشد
و اما چرا بسیاری از ارزشهای دینی در ایران اجرا نمی شود:
1- اجرای دقیق و كامل تمامی دستورات و احكام گهربار دین اسلام از سوی تمامی افراد جامعه، هر چند امری سزاوار و بایسته جامعه اسلامی است اما تا تحقق جمیع شرایط و زمینه‏ های لازم (از قبیل بالا رفتن قوه درك و بصیرت، آگاهی و شناخت جمیع افراد جامعه، ایمان واعتقاد قلبی به خداوند ودستورات او...) محقق نخواهد شد.
2- اگر منظور شما اجرای دستورات اسلامی است كه در حد ظرفیت جامعه بوده و از نظام اسلامی انتظار می‏رود؛ در این زمینه باید گفت: ما هم با شما موافقیم و متأسفانه آن چنان كه شایسته و سزاوار جامعه اسلامی است، به دستورات و احكام اسلام عمل نمی‏ شود كه این در دو حوزه متفاوت مردم و مسؤولان قابل بررسی و ریشه‏ یابی است:
الف) عوامل مؤثر در سهل ‏انگاری مردم در اجرای احكام و دستورات اسلامی؛
1ـ عدم تثبیت احكام اسلام و حاكم نشدن فرهنگ و ارزش های الهی و اسلامی بصورت گسترده و فراگیر در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه و از طرف دیگر ادامه و بقای فرهنگ فاسد و منحط رژیم پهلوی بعد از انقلاب كه هر چند در زمان جنگ بواسطه اوج گرفتن ارزش های الهی در جامعه كمرنگ شده بود ولی بعد از خاتمه جنگ و فروكش نمودن اوضاع و احوال مناسب با آن و تغییر ارزش ها دوباره با توجه به مسائلی كه در شماره ‏های بعدی به آن خواهیم پرداخت شدت گرفته و جلوه‏ ها و مظاهر خود را از قبیل بی‏ اعتنایی به مسائل اسلامی آشكار می ‏سازد.
2ـ تحول نسل در جامعه و به صحنه آمدن نسل جدیدی كه باورها و یافته‏ های آنان با افراد مذهبی متفاوت است. فقدان برنامه‏ای جامع و همه ‏جانبه برای تربیت، آموزش و توجیه آنان نسبت به باورها و ارزش‏ های اسلامی و نیز بی‏ توجهی و یا كم‏ توجهی به ابعاد تغییرات اساسی و ریشه‏ ای در نگرش خانواده‏ ها به اصول و آداب تربیت نسل نو مطابق با هنجارهای اسلامی.
3ـ روند تغییر ارزشها از سال 1368 به بعد: پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازی كشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد كه این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص ‏های مطلوب گردید بگونه ‏ای كه توسعه نتایجی از قبیل تغییر ارزشها را در پی داشت به این بیان كه:
اقدامات اقتصادی نظیر تغییر نرخ ارز و تورم موجب كاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراكز تجاری...) یك فرایند قویِ تولیدِ نیاز در مردم در پیش گرفته شد.
در نتیجه این دو امر، سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان با موانع اساسی روبرو شدند. در نتیجه ارضای نیازهای تولید شده و از آن مهمتر و سیله ارضای آن نیازها، یعنی درآمد و پول برایشان با ارزش شد. و از آنجا كه درآمد واقعی نیز كاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول، بیش از حد معمول با ارزش شد. از طرف دیگر عوامل مانند: نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی كه برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر، و تغییر آتمسفر كل جامعه موجب شد كه مردم ارزش‏های جدید را تأیید شده (= هنجار) و جستجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند.
بنابراین پول جزئی به یك ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر كسانی كه پول و درآمدشان كم بود، و كفاف ارضای نیازهایشان را نمی‏داد ارزشهای دیگر راتحت الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرایندها ارزشهای اجتماعی از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از كمك و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجوئی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام و فردگرایی و از ارزشی دین و خدا به ارزش پول ودنیا، حركت كرده‏اند، (ر.ك: فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، فصل 4ـ8ـ3 یا: آناتومی جامعه، ص 522).
4- وجود تمایلات نفسانی انسان و وسوسه‏ های نفس اماره برای گریز از محدودیت‏ های شرعی و ارتكاب شهوات و لذات، فی نفسه عامل مهمی در عدم رعایت تعالیم اسلامی می‏باشد.
5- سازماندهی تهاجم فرهنگی توسط دشمنان نظام اسلامی برای تضعیف اسلام و ارزش‏های اعتقادی، ترویج و اشاعه دنیاطلبی، تبلیغ مستمر و گسترده سكولاریسم و لائیسم، نفی آرمان گرایی، تحریك غرائز شهوانی، حمله مستمر به مبانی ارزش و پایه ‏های اعتقادی، اشاعه چهره‏ای غیر واقعی و زشت و خشن از اسلام، تبلیغ و ترویج تضاد میان اسلام و آزادی، سوء استفاده از نارسایی‏ها، معضلات و ضعف‏های مدیریتی و اجرایی برای حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهی، ایجاد روحیه یأس و ناامیدی در مردم با ترویج غیرقابل اجرا بودن ارزش‏های والای الهی در جامعه، تبلیغ و ترویج فرهنگ اباحه‏ گری، تساهل و تسامح و باطنی بودن دین و تضعیف فرهنگ اسلامی و مبانی عقیدتی و اشاعه این نظریه كه دین متعلق به گذشته است.
6- عملكرد گروه‏های معاند نظام اسلامی در داخل، در جهت تضعیف مبانی دینی و عقیدتی مردم و ایجاد شك و تردید در اصول اعتقادی و در نتیجه تضعیف اركان نظام اسلامی كه ایمان و اعتقاد مردم می‏باشد.
ب ) عواملی كه مربوط به عملكرد مسؤولان بوده و این وضعیت را پیش می ‏آورند كه عبارتند از:
1- تحجّر، قشری‏گری و واپس‏گرایی. تحجر چیزی نیست جز دادن رنگ تقدس، اطلاق و جاودانگی به برداشت‏های محدود و ناقص بشری و مقدم داشتن عادات فكری و عاطفی بر منطق و حقیقت و اسلام ناب و اصیل كه زمینه‏های تزلزل عقیده و دوری جستن برخی جوانانرا از مسائل اسلامی فراهم آورده است.
2- برخی رفتارها و اقدامات ناشایسته بعضی از مدیران، كارگزاران و مأموران دستگاه‏ها و نهادهای دولتی و حكومتی كه ظاهری مذهبی دارند، ولی در حقیقت عمل درست دینی نداشته و موجب پیدایش تعارض و شكاف بین گفتار و عمل از دیدگاه توده مردم گشت و این امرموجب كوتاهی در انجام دستورات الهی شده است.
3- برخوردهای نامطلوب و ناصحیح و همراه با زیاده ‏روی و افراط، بعضی از افراد مذهبی دلسوز در مقابله با ناهنجاری‏ها و منكرات در جامعه، موجب بدبینی به اصل تعالیم اسلامی شد.
4- كم‏كاری برخی از افراد مذهبی در نشان دادن چهره واقعی و محبت‏ آمیز اسلام و برطرف نمودن دیدگاه منفی ایجاد شده در عمل.
5- عدم دقت كافی در گزینش مسؤولان اجرایی در رده ‏های پایین و ضعف نظارت و برخورد قاطع با متخلفان، موجبات نادیده گرفتن احكام ودستورات الهی از سوی برخی از مسؤولان و گسترش مفاسد و معضلات اداری (از قبیل تبعیض و بی‏عدالتی، پارتی‏بازی، رشوه ‏خواری،نادیده گرفتن حقوق دیگران و...) را فراهم نموده است.
به رغم وجود این قبیل مشكلات، مردم جامعه ما و بیشتر مسؤولان در مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی و نسبت به سایر جوامع اسلامی، در عمل به احكام و تعالیم اسلامی، از رشد بسیار بالایی برخوردار بوده‏اند و ما شاهد رشد و تقویت فرهنگ و ارزش های اسلامی در جامعه- به خصوص جوانان و مشاركت گسترده آنان در فرایض و مراسم دینی و مذهبی می‏ باشیم. در هر حال امید می‏رود با انجام دادن اقدامات فرهنگی مناسب در نهادینه كردن ارزش ‏های اسلامی و بالا بردن درك و آگاهی جامعه نسبت به تعالیم اسلامی و برخورد با عوامل مؤثر در تضعیف باورهای دینی و عقیدتی مردم، از سوی مسؤولان به جامعه‏ای نمونه و مطابق با موازین و شاخص‏های اسلامی تبدیل شویم.
(2 رای)
این مقاله مفید بود
این مقاله مفید نبود

این قسمت مخصوص ثبت نظر کاربران در خصوص سوال پرسیده شده میباشد. لطفا از ثبت سوال جدید در این بخش خودداری فرمایید. برای ثبت سوال جدید از گزینه "ارسال سوال" استفاده نمایید. بدیهی است به سوالاتی که در این صفحه پرسیده شود ، پاسخی از طرف سایت داده نخواهد شد.
نظر (0)
ارسال یک نظر جدید
 
 
نام کامل :
پست الکترونیک :
نظر:
تأیید کد امنیتی 
 
لطفا متنی را که در کادر زیر می بینید وارد نمایید